یادداشت

نامه‌ی وارده: آقای وزیر! ما محکومیم.

  1. چند ساعتی پیش بود که تلفن زنگ خورد. از بخش تماس گرفته بودند که دو مریضِ بدحال داریم و باید فوراً خودم را به بخش می رساندم. این چند ساعت را بالای سرِ مریض فیکس بودم و مُدام حال آنها را پیگیری می کردم و اقداماتی که لازم بود را انجام می دادم. چیزی که البته وظیفه ی من است. حال مریض ها که پایدار شد، می خواستم چند دقیقه ای به حیاط بیمارستان بروم، هوایی بخورم و برگردم که دیدم تلویزیون توی ایستگاه پرستاری روشن است و تصویر شما را نشان می دهد. از ظلم به مردم سخن می گفتید و از کشیک فروشی برخی دانشجویان پزشکی.

آقای دکتر! جناب آقای وزیر! من خودم مخالفِ‌ کشیک فروشی هستم و آن را مغایر با عدالت در نظام سلامت و آموزشمان می دانم. اما بد نیست کلاهمان را قاضی کنیم که مشکل فروش کشیک در دانشجویان پزشکی‌، در نظامِ سلامت ما و مشکلاتش چه جایگاهی دارد؟ آیا مطرح کردن این قضیه چونان ام الامراض سیستم سلامت ما، آدرس غلط دادن نیست؟ آیا صرفاً برخورد با کشیک فروشی به افزایش سطح کیفی آموزش می انجامد؟‌ شما به واسطه ی شهرت و مسئولیتِ خود امکان آن را ندارید که از نزدیک نظاره گر فعالیت های یک اینترن در کشیک باشید، اما بد نیست یکی از نزدیکان معتمد خود را به این مسئولیت یک روزه بگمارید که فعالیت های یک روز یک اینترن را لیست کند و به شما گزارش دهد. در هر بیمارستانِ آموزشی که در این پایتخت خواستید؛ فرقی نمی کند. شاید فرصتِ این کار را هم نداشته باشید اما بد نیست اشاره ای به بخشی از آنها داشته باشم. حملِ پرونده به همراه بیمار با حال عمومی خوب و پایدار به مقصدِ مرکز تصویربرداری بدون داشتن هیچ گونه وسیله یا دارویی جهت احیاء؛ پر کردن محل نام و نام خانوادگی بیمار، کد ملی و مسائلی از این دست که توسط منشیان محترم بخش ها هم می تواند صورت بگیرد؛ پیدا کردن و نگهداری از پرونده ها در اورژانس های شلوغ جهت انجام راند که البته در مهمترین قسمت راند که همان گذاشتن دستورات و اردرهای بیمار است، ما احتمالاً مشغول پیداکردن کاردکس و پرونده های بیماران دیگر هستیم. این لیست آنقدر پر و پیمان هست که بیش از این این درحوصله ی این مقال نمی گنجد.

جناب آقای وزیر برنامه ی اصلی خود را در محورِ‌ آموزش امسال، «نظارت» اعلام کرده اید. آیا نظارت در فضایی که بسیاری از روال ها غلط است، دردی را دوا می کند؟ آیا نباید به ریشه ی مسائلی برگشت که الان «نظارت» را ایجاب می کند؟ آیا ما سیستم آموزشی درستی طراحی و اجرا کرده ایم که الان فقط دغدغه مان «نظارت» بر آن باشد؟ نظارتِ برای اطمینان از اجرایِ درستِ یک سیستمِ‌ درست است اما به نظر می رسد که ما با تاکید بر «نظارت» در حال نواختن شیپور از سر گشادش هستیم. حضرتعالی و جناب آقای دکتر لاریجانی، معاونت محترم آموزشی وزارت هم بر این نکته معتقدید که سیستم آموزشی نیاز به یک «جراحی»‌ دارد، پس به نظر می رسد سیستم آموزشی اول «درمان» لازم دارد و بعد «نظارت». البته که نیک می دانیم، «نظارت»، «درمان» نیست اگر هم که باشد، درمانی است «علامتی» و مطلقاً بی تاثیر در outcome‌ نهایی سیستم آموزش پزشکی کشور.

جناب آقای وزیر می دانم که بسیاری از این بحث ها را شنیده اید و گوشتان از این حرفها پر است. اصلاً این حرف ها به کنار. «طرح تحول سلامت» را اجرا کرده اید، دست خوش و خدا قوت. اما آیا این حجمِ‌ عظیمِ هجمه ای که علیه پزشکان ایجاد کرده اید، منطقی است؟ آیا لزومی دارد که در فرصت های مختلف، طعنه ای به پزشکان بزنید و آن ها را در مقابل مردم قرار بدهید و از ظلم به مردم سخن بگویید؟ مگر با چه طایفه ای سروکار داریم؟ آقای وزیر! ما در درس های خود از اصول ارتباط و اخلاق پزشکی خوانده ایم که اصل و اساس رابطه ی پزشک و بیمار «اعتماد» است. ما انتظار نداریم که نقد نکنید و فسادها و کژی ها را افشا نکنید اما از شما انتظار داریم مسائلِ «واقعی» را مطرح کنید و متهمان «واقعی» را در جایگاه متهم بنشانید. آقای وزیر از ظلم به مردم سخن گفته اید و دانشجویان «استریتی» که کشیک «می فروشند»‌ را مسئول آن دانسته اید. مگر ما در کل سیستم آموزشی چند دانشجوی «استریت» داریم؟ مگر از این دسته، چند نفر به «کشیک فروشی» مشغولند؟ این دسته، عده ی قلیلی هستند و درصد ناچیزی از دانشجویان را تشکیل می دهند، آیا رواست که این عده ی قلیل را در جایگاه متهمِ ظلم به مردم قرار دهیم؟ آیا این آدرس غلط نیست؟ آیا ظلم های بسیار بزرگتری در جای جای سیستم درمانی بر مردم تحمیل نمی شود؟

آقای وزیر ما هم مَردُمی هستیم، آمال و آرزوهایی داشته ایم. اما چند سال زحمت کشیده ایم که وارد دانشگاه های «دولتی» شویم. پولی نداشته ایم که بین الملل و خودگردان دانشجو شویم. دانشجو که شدیم، در راهروهای بیمارستان ها و کشیک و شب های امتحان و کتاب های سنگین،‌ جوانی مان را گذراندیم اما الان حقمان این نیست. حقمان این نیست که هر بار چهره ی شما را می بینیم، انتظارِ تحولی عظیم در آینده و برنامه مان داشته باشیم. آقای وزیر! هر چه نیک می دانید عمل کنید اما بگذارید همینطور جامعه ی کوتاه مدت نمانیم، بتوانیم «برنامه ریزی» و «چشم انداز» داشته باشیم. تصمیماتِ شما شاید یک شبه نباشد اما یک شبه تمام برنامه ریزی های کوتاه و بلندمدت ما را در هم می ریزد. این گونه زیستن در اضطرابِ از آینده با حجمِ عظیم هجمه ها، فرصتِ‌ اندکی برای بهبودِ کیفیتِ عملکرد آموزشی و شغلی و زندگی شخصی باقی می گذارد. البته شاید حقمان باشد. پزشکیم و در قاموسِ روزگارِ جدید، پزشکان محکومند.

درباره نویسنده

ابوالفضل فربد

دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران

پاسخ بدهید

اولین نفری باشید که نظر می دهید

مرا مطلع کن از
avatar
wpDiscuz
Powered by Themes24x7