سرمقاله

گزارش صدای پزشکان از دیدار دکتر هاشمی با دانشجویان: هجمه اخیر علیه پزشکان عمدی است

۱- سه شنبه شب بود. تلفنم زنگ زد. یکی از دوستانم بود. گفت فردا جلسه ای در وزارت بهداشت برقرار است: خودِ وزیر رو در رو با دانشجویان. گفت اسم من را داده که در جلسه حضور پیدا کنم. از موضوعش خیلی خبر نداشت. در حین جلسه فهمیدم که جلسه موضوع خاصی هم نداشت. فردا ظهر رفتم میدان صنعت، از آنجا پیاده تا برج های دوقلوی وزارت بهداشت. از اطلاعات وزارتخانه پرسیدم کجا باید بروم؟ آدرس اشتباهی داد. بعدش فهمیدم که اساسا خبر نداشت. تا طبقه سیزدهم ساختمان A رفتم و گفتم برای چه آمده ام. گفتند اینجا معاونت پژوهشی است، برو معاونت آموزشی، طبقه ی سیزدهم ساختمان B. رفتم. آنجا هم خبری نبود. برگشتم پایین، با مقداری عصبانیت و کلافگی. به دوستم زنگ زدم ، شماره دوستش را گرفتم برای کسب اطلاعات بیشتر. در حین پاسکاری شدن اینجانب، خانم مسئول اطلاعات احتمالا چون نگون بختانی مشابه من بازهم سراغش آمده بودند، فهمیده بود چه خبر است. گفت با آسانسور بروید طبقه ۱۵، از آنجا با پله ها بروید طبقه ۱۶ .

۲- تجمع عجیبی جلوی خروجی کارمندان بود. خیلی زیاد. مرد و زن، کیف در دست. فکر کردم کارمندان نیز مطالبه دارند. می خواهند تجمعی، اعتصابی چیزی بکنند. بعدش ساعت موبایلم را نگاه کردم. ۱۵:۳۰ را نشان می داد.قضیه را فهمیدم. وقت رفتن نزدیک بود. کارمندان نیز جلوی گیت های خروجی صف کشیده بودند که مبادا دقیقه ای بیشتر در محل کارشان باقی بمانند. یاد موضوع پایان نامه پدرم می افتم: « سنجش میزان بیگانگی از کار در نظام اداری ایران ».

۳- اندک اندک حاضران در همایش می آمدند. فهمیدم اسم همایش  چیزی در مایه های « جوان وسلامت » است. تا اینجا باز هم نفهمیدم چه خبر است دقیقا. با بعضی از دوستانم رفتیم نشستیم در گوشه ای از سالن همایش. گفتند که هر کس سوال کتبی دارد بدهد. من که سوال نداشتم، مطالبه داشتم. می خواستم حرف بزنم. خلاصه به هر بدبختی ای بود، با کمک دوستانم اسمم را در میان کسانی که قرار است سوال بپرسند قرار دادم. دو دل بودم که حرف هایم را بزنم یا نه؟ جو جلسه با آن چیزی که فکر می کردم خیلی فرق داشت.  می ترسیدم حرفهایم در این جو گل و بلبل که صحبت از جوان بود و استفاده از جوانان در همه جا، بدجور تو ذوق بزند. با خودم کلنجار می رفتم. فکر کردم اگر الان نگویم، شاید دیگر هیچ وقت فرصت دوباره ای نباشد. پس تصمیم گرفتم حرف بزنم.

۴- سوال ها شروع شد. کم کم فهمیدم که همه ی حاضران در جلسه دانشجویان علوم پزشکی هستند: پزشکی، اتاق عمل، بهداشت و … . سوال ها خیلی خیلی متنوع و بعضا کلان بود: از بحث تغذیه مردم ایران گرفته تا اجرای آیین نامه جداسازی جنسیتی در اتاق های عمل و فعالیت NGO ها.  مدیر جلسه اسمم را خواند. ما در ردیف صندلی های پشتِ میز اصلی نشسته بودیم و میکروفون نداشتیم. مجبور شدم بلند شوم و بلند بلند حرف بزنم. گفتم : « سلام خدمت جناب وزیر و همه دوستان. دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران هستم. سوال ندارم، مطالبه دارم. چند دقیقه وقت می خواهم تا حرف بزنم. » مدیر جلسه گفت بفرمایید. شروع کردم: « جناب دکتر هاشمی، مسلما شما نیاز به تعریف من ندارید. می خواهم بیشتر انتقاد کنم و حرفهای کسانی را بزنم که این روزها مشکلات زیادی دارند. جناب وزیر، می دانید که حدود ۸۰ درصد خدمات بستری در کشور، در بیمارستان های دولتی ارائه می شود. بیمارستان هایی که اکثر قریب به اتفاق آنها آموزشی اند. جناب وزیر، شما از وضعیت آموزش در بیمارستان هایتان خبر دارید. با دوستی در بیرون همین در آشنا شدم، گفتم دانشجوی ترم آخر پزشکی هستم. پرسید : – عمومی؟ گفتم: – بله. گفت حتما سریع تخصص بگیر که خدایی نکرده عمومی نمونی. البته ایراد از این دوست تازه پیدا کرده ی من نیست، خود من هم که فقط چهار ماه تا پایان راه فاصله دارم و توانایی درمان بیماران را آن طور که باید و شاید در خود نمی بینم. این جایگاه پزشکی عمومی است که نظام آموزشی ما تربیت می کند.  در دوره تخصص هم وضع خیلی بهتر نیست، خیلی از کارهایی که یک متخصص باید انجام بدهد، امروز فوق تخصص های ما انجام می دهند.»

صحبتهایم را اینگونه ادامه دادم:« جنابعالی می دانید که کارورزان در کشور بیش از ۳۰۰ ساعت در ماه در بیمارستان ها حضور دارند. بین ۸ تا ۱۰ کشیک در ماه دارند. در دوره ی تخصص که ارقام خیلی بدترند: ارتوپدی  و نوروسرجری و طب اورژانس ۲۰ ؛  داخلی، اطفال، ENT و جراحی ۱۵ کشیک در ماه دارند. اگر در این کشیک ها آموزشی داده نمی شود، پس چه اتفاقی می افتد؟ جناب وزیر، کارورزان، دستیاران و حتی دستیاران فوق تخصصی در بیمارستان های آموزشی ما چیزی جز نیروی کار ارزان قیمت نیستند. نیروهایی که تحت استثمار همه جانبه دولت برای انجام کارهای درمانی هستند. نیروهایی که به نام آموزش وارد شده اند، اما زیر چرخ های درمان له می شوند. حقوق ماهانه کارورزان ۴۰۰ هزارتومان، دستیاران تخصصی ۸۰۰ الی ۱ میلیون و دویست هزار تومان و دستیاران فوق تخصصی ۱ میلیون و سیصد هزار تومان. یک پزشک با دوازده سال درس خواندن و در واقع کار کردن با حقوق کمتر از یک کارگر ساده، تازه در ۳۲ و ۳۳ سالگی می تواند وارد بازار کار شود. جناب وزیر، شما از چنین شخصی که سالهای سال تحت استثمار سیستم درمان و دولت بوده است، انتظار اخلاقی بودن دارید؟ نظام درمان ما سلامت جسمی و روانی و اخلاقی پزشکان را مورد هجمه همه جانبه قرار داده است. نظام سلامت ما به طور سیستماتیک پزشکان را به سمت ضد اجتماعی شدن سوق می دهد. اگر کسی از این مهلکه جان سالم به در ببرد باید از او تقدیر کنید و بپرسید چگونه توانستی؟ »

گفتم : « همه اینها دردهایی قدیمی بودند. امروز دو عامل این استثمار آشکار را تشدید کرده است. یکی اجرای طرح تحول نظام سلامت که به گزارش سازمان ملی تحقیقات سلامت باعث شده است تا مراجعه کنندگان به بیمارستان های دولتی ۱۵ درصد افزایش پیدا کنند. اما در بیمارستانی مثل امام خمینی که من در آن کار می کنم، این افزایش ۱۰۰ درصدی است: ۱۰۰ بستری در اورژانس به ۲۰۰ بستری تبدیل شده است. در این میان نیز هیچ افزایش امکاناتی اتفاق نیافتاده است.

عامل دوم، هجمه رسانه ای این روزها علیه پزشکان است که ادامه کار را به شدت مشکل کرده است. این تیترهای معبترترین خبرگزاری های ماست: این پزشک برای دریافت مبلغ جراحی، نسل رستم را از بین می‌ برد!

 با عمل جراحی هیدروسل ۲۵ درصد مردان ایرانی عقیم می شوند!

 بیرون آوردن معده به جای رحم!

 از سکوت در برابر قصور پزشکی تا اعدام “سجاد”

در خبر آخر، جوان “سجاد” نامی به خاطر آنچه فکر می کرده قصور پزشکی بوده است، پزشک مادرش را به قتل رسانده است. نگارنده خبر به شکل آشکار و وقیحانه ای از قاتل حمایت کرده است و به شکل دراماتیکی لبخند سجاد در هنگام اعدام را به تصویر کشیده است. کامنت های زیر این اخبار اما تاسف بار ترند. مردمی که تمام این دروغ های بزرگ عوام فریبانه را باور می کنند و همدلانه با به اصطلاح قربانیان خطای پزشکان نظر می دهند. آقای وزیر، وضعیت امروز ما شبیه کسی است که از درد به خود می پیچد اما هر کس از کنارش می گذرد، کمک که نمی کند هیچ، لگدی هم به او می زند!»

حرفهایم را اینگونه تمام کردم : « جناب وزیر، اگر شما وزیر بهداشت هستید، وزیر آموزش پزشکی و قبل از همه ی اینها یک پزشک هستید. ما از شما می خواهیم که در کنار توجه به درمان مردم و کسب رضایت آنها، وظایف خود را در مقابل پزشکان نیز انجام دهید. »

۵- نوبت به آقای وزیر رسید برای پاسخ دادن به سوالها. سوالات زیاد بود و وقت کم. دکتر هاشمی ساعت شش و نیم بعد از ظهر در مراسمی با موضوع ام اس سخنرانی داشت. نیم ساعت وقت بود تا جناب وزیر به چیزی در حدود ۱۵-۱۰ سوال پاسخ دهد. در میان جوابها نیز حضور معاون اول رئیس جمهوری، باعث شد تا دکتر هاشمی هفت هشت دقیقه ای در جلسه نباشد. سوالها هم در مورد همه چیز بود. در جواب حرفهای من دکتر هاشمی گفت: « در مورد شرایط آموزش، حرف شما درست است. متاسفانه شما مریض هایی در دوران آموزشتان می بینید، که دیگر در دوران کارتان نخواهید دید. مخصوصا دانشجویانی چون شما که در مراکز ارجاعی شهرهای بزرگ هستید. مترصد این هستیم که مکان آموزش شما را تغییر دهیم. اما می دانید که کار بسیار بسیار سختی است. در مورد هجمه رسانه ای نیز با شما موافقم. متاسفانه جریانی آغاز شده است تا اعتماد مردم به پزشکان را از بین ببرد. نمی دانم چرا، اما مطمئنم که عمدی در کار است و با هدف مشخص این کار انجام می شود. در همه نظر سنجی هایی که به طور مداوم انجام می شود، پزشکان در رده بندی میزان اعتماد مردم به اقشار مختلف همیشه دوم یا سوم اند. عده ای می خواهند گروه های مختلف را روبروی هم قرار دهند. پزشکان را مقابل پرستاران، پرستاران را مقابل پزشکان، جامعه پزشکی را مقابل مردم. نمی دانم از بین بردن این اعتماد چه سودی دارد؟ مگر با از بین بردن اعتماد نسبت به بقیه گروه ها سود کردیم؟ اعتماد مردم به وزیر و مدیران را از بین بردیم. به هر کس بگوی مدیر میگوید دزد و فاسد است. حال قرار است با از بین بردن اعتماد مردم به پزشکان چه چیزی بدست آوریم؟ اگر در گذشته سود کردیم، پس در مورد پزشکان نیز به همین روند ادامه دهیم.»

۶- جلسه تمام شد. خبرنگاران به وزیر هجوم آوردند برای مصاحبه. بقیه هم رفتند تا در عکس یادگاری آخر مراسم حضور داشته باشند. شلوغ شد. تلفنم زنگ زد. رفتم تا جواب بدهم. برگشتم، دیدم هنوز تجمع خبرنگاران پراکنده نشده است.

 

درباره نویسنده

احسان قدیمی

فارغ التحصیل رشته پزشکی و گواهینامه عالی بهداشت عمومی از دانشگاه علوم پزشکی تهران
ورودی 95 رشته ی ارتوپدی، دانشگاه علوم پزشکی تهران

پاسخ بدهید

13 نظر برای مطلب "گزارش صدای پزشکان از دیدار دکتر هاشمی با دانشجویان: هجمه اخیر علیه پزشکان عمدی است"

مرا مطلع کن از
avatar
مرتب کردن براساس:   جدیدترین نظر | قدیمی ترین نظر | نظر با بالاترین رای
راحله صفايى
Guest

خودش هم که با این جو همراهى مى کنه. نمى فهمه یا خودشو مى زنه به ….؟

مير عماد مدني
Guest
واقعا جناب وزیر کدوم یک از تصمیماتش و مصاحبه هاش در راستای تکریم مقام پزشکان و بهبود شرایط آموزشی و معیشتی شون بوده ؟ واقعا این پاسخ های کلی و بدون هیچگونه راهکار و تضمین اجرایی آدم رو کلافه میکنه وقتی یه اینترن بعد ۶ ماه مشکلات سیستم رو میفهمه قطعا یه وزیر با فلوشیپ قرنیه که ٣٠ ساله توو سیستمه ، همه چیو بهتر میدونه. ولی توو این جلسه ها فقط به تایید و بازگویی چندباره ی معضلات و ابراز تاسف راجع به اونها پرداخته میشه و بس. اما احسان جان بیان شفاف مطالبه ت و دغدغه مند بودنت… بیشتر
محسن رستمی
Guest

مرسی احسان جان، زحمت کشیدی.
به نظرم جواب آقای وزیر هم کاملا به جا و مناسب بود. با توجه به جو جلسه و نگاه اجرایی یک وزیر، من از این پاسخ راضی هستم، هرچند به نظر دوستان مخالف هم احترام میزارم.

سارا
Guest

سوال ما هم از اقای وزیر همینه که چه سودی می برن از ازبین بردن این اعتماد؟! عامل اصلی خود ایشون هستن با رسانه ای کردن مشکلات و دامن زدن بهش، نه یک سریال طنز!

mehdi
Guest

chi shod alan? shoma az hemchi koli ba ab o tab sokhan gofti… badesh jenabe vazir do kalame javab mide ke be hich ja nemirese… akhe in che mosahebeyi bood?

wpDiscuz
Powered by Themes24x7