یادداشت

از داستانِ یک بحران ، به سویِ بحرانِ داستان؛ یا چه چیزهایی با هواپیمای اوکراینی سقوط کرد؟

بحران بی‌اعتمادی

۱- سعید نمکی، وزیر بهداشت، مصاحبه های جنجالی کم نداشته است. از به کار بردن ترکیبِ کنایه آمیزش از پرداخت هزینه ی عوارض عمل جراحی از «جیبِ مبارکِ پزشکان»، تا همین اواخر که به رؤسای بیمارستان ها گفته بود: «مواظب باشید پزشکان متخصص در تعطیلاتِ عید جیم نشوند». مصاحبه ی دیروزش اما از همه ی حرفهای قبلی او متمایز بود، نه فقط در کلمات، که در موضوع و لحن. نمکی در جوابِ سؤالِ پرتکرارِ این روزهای خبرنگارِ صدا و سیما در تایید یا تکذیبِ ورودِ ویروس کرونا به کشور، جوابی کاملا متفاوت داد: «بزرگترین تمنایِ من از اصحاب رسانه اینست که این پیام را به ملت شریف برسانند که وزیر بهداشتشان هرگز چیزی را از آنها پنهان نخواهد کرد، حتی اگر به قیمت فشار و بدنامی خودش تمام بشود». وزیر بهداشت تازه بعد از گفتن این جمله بود که ورود کرونا را تکذیب کرد؛ به عبارت دیگر، بی اعتمادی عمومی به حرفهای او و سایر کارگزاران حکومت به حدی از بحران رسیده است که موضوع اصلیِ نه کرونا، که شکِ ملتِ شریف به صداقت ایشان است.

۲- کمی قبل تر از حرفهای سعید نمکی، مکالمه یِ خلبانِ پرواز شیراز-تهران با برج مراقبت، در شب سقوط هواپیمای اوکراینی، منتشر شد و ضربه ی مهلکِ دیگری بر پیکرِ نیمه جانِ اعتماد عمومی زد؛ وقتی خلبان هواپیما موشک را دیده است و به برج مراقبت پیام داده است و از آن لحظه به بعد خبری از پاسخ هواپیمای اوکرایی نبوده است، آیا به راستی نیاز به سه روز وقت برای تشخیص علتِ سقوط بود؟ حرفهای سعید نمکی به خوبی نشان می دهد که جواب افکار عمومی به این پرسش چیست و این پاسخ تا چه حد پرتکرار شده است که وزیر بهداشت را به التماس کشانده است: التماس اینکه حرفم را باور کنید. ادامه ی حرفهای نمکی اوضاع را بدتر هم می کند، وقتی از فشار و بدنامی در مقابل افشای حقیقت حرف می زند. به راستی، هزینه ی راست گویی در کجای دنیا بدنامی و فشار است؟ و البته نکته ی دیگری نیز در انتخاب کلمات او وجود دارد: او نمی گوید «دولت» یا «حکومت» به ملت شریف دروغ نمی گویند، بلکه فقط و فقط خودش را از دروغ مبرا می کند. حرف او در اصل اینست: درست است که بقیه ی مسئولین دروغ می گویند و به اینجانب فشار می آوردند که دروغ بگویم، اما مطمئن باشید که من – سعید نمکی، وزیر بهداشت – دروغ نمی گویم.

۳- اپراتوری که دکمه ی شلیک به هواپیمای اوکراینی را به اشتباه صادر کرد – بنا بر روایت رسمی که به شدت زیر سوال است – فقط هواپیمای مسافربری با ۱۷۶ مسافر را به کام مرگ کشاند. البته که مرگ ۱۷۶ نفر به خودی خود یک فاجعه ی تمام عیار است و سیستمی که دلیل این اشتباه است را با سوالهای اساسی در تمام فرآیندهای انتخابی، آموزشی، نظارتی و اجرایی مواجه می کند. اما کسانی که سه روز به دنبال کتمال حقیقت بودند، در سقوط اعتماد ۸۰ و اندی میلیون ایرانی شریک هستند. سقوطی که تبعات آن غیر قابل اندازه گیری است. نمکی اعترافِ دردناکی می کند که نشان می دهد بحرانِ باور به عدمِ صداقتِ مسئولین تا چه حد جدی، همه گیر و غیر قابل انکار شده است. سیستمی که اجزای آن که تا این حد در افکارِ عمومی به بی صداقتی متهم است، چگونه قرار است در میانه یِ تحریم های همه جانبه، بحران هایِ اقتصادیِ مداوم و ناکارآمدی هایِ سیستماتیک، کشور را به سوی ساحل امن هدایت کند؟ سوال اساسی این نیست که آیا اداره کنندگان کشور، راه حل این بحران ها را می داند یا نه ؟– که بسیاری از افکاری عمومی در این هم شک جدی دارند -؛ سوال اصلی اینست که حتی اگر نقشه ی راه عبور از بحران هم مشخص باشد، دیگر کسی گوشش بدهکار نیست. عدمِ صداقت، بخش عمده ای از سرمایه ی اجتماعی حاکمیت را به باد داده است و چه کسی است که این ضرب المثل را نشنیده باشد: آب رفته به جوی برنمی‌گردد.

۴- مازیار اسلامی، منتقد سینما، در کتاب «بوطیقای گسست سینمای اصغر فرهادی» می نویسد:”اهمیت سینمای فرهادی تلاش برای درونی کردنِ خودِ بحرانِ گسست است… حرکتِ سینمایِ او، حرکتِ بطئیِ این گسست و جدایی تا اعماقِ روایت است، رسوبِ بطئی این گسست در دلِ خودِ روایت؛ روایت های از هم گسیخته، گسست ها و جدایی هایی که خود نیز مبتلا به گسست می شوند”. به بیان دیگر، سینمای فرهادی «داستانِ یک بحران» نیست، بلکه «بحرانِ خودِ داستان» است؛ در جامعه ای که مرجعیت تمامی مراجع پیشین از عرفی تا رسمی از بین رفته است، دیگرداستانی نمی توان ساخت، داستانی نمی توان گفت. هر داستان بر مبنای واقعیت و برجسته سازی برخی نکات ساخته می شود. بر مبنای یک توافق جمعی بر سر یک سری اصول، یک سری واقعیات. وقتی هیچ راهی برای فهمیدن حقیقت نیست، داستانی هم برای تعریف کردن نمی ماند. همه ی داستان ها، همه ی کلان روایت ها، همه ی دلایل انسجام یک جامعه و تشکیل ملت، در میانه ی جنگ تمام ناشدنی راست و دروغ، مرده متولد می شوند.

۵- مصاحبه ی نمکی فقط کمی بیشتر از ده ثانیه طول می کشد؛ کمی بیشتر از ده ثانیه ای که مسئول شلیک به هواپیمای اوکراینی وقت داشت.

درباره نویسنده

احسان قدیمی

فارغ التحصیل رشته پزشکی و گواهینامه عالی بهداشت عمومی از دانشگاه علوم پزشکی تهران
ورودی 95 رشته ی ارتوپدی، دانشگاه علوم پزشکی تهران

Subscribe
مرا مطلع کن از
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
View all comments
Powered by Themes24x7