چند روزی است که در میان مسئولینی که آرام آرام به این نتیجه رسیدند در مقابله با کرونا باید از تعارف کم می کردیم و قاطع تر عمل می کردیم، صدای دیگری از چهره های درجه دو به گوش می رسد و آن هم مصونیت گله ای یا همان Herd Immunity است. به این معنی که باید اجازه دهیم تا ۶۰ درصد جامعه بیماری را بگیرند و بهبود یابند تا با ایمنی آنها دیگر زنجیره انتقال قطع شود و افراد آسیب پذیر بیمار نشوند.
البته این استراتژی مختص ایران نیست، همین حالا انگلیس بر خلاف تمام اروپا این استراتژی را برگزیده. بحث ها در دنیا در مورد اینکه آیا این استراتژی را می توان در مورد بیماری نوظهوری مانند COVID-19 به کار برد زیاد است، بیماری ای که هنوز شناخت کافی از آن نداریم و درصد قابل توجهی از بیماران نیاز به بستری دارند. بیماری ای که مانند آنفولانزا که این چهره های درجه دو سعی در مقایسه مرگ و میر کرونا با آن دارند واکسنی نداریم تا افراد آسیب پذیر را با آن محافظت کنیم. اما در این میان نکته مورد توجه نگارنده چیز دیگریست.
ما از روزهای اول عَلَم #کرونا_را_شکست_میدهیم برداشتیم، کادر درمان را با رزمندگان مقایسه کردیم و از مبارزه سخت با کرونا گفتیم، متخصصان از این گفتند که لازمه این مبارزه تجهیزات، تصمیمات و تمهیدات است، پوستر و شعار کاری از پیش نمی برد، با تخفیف دادن بیماری و اینکه هیچ غلطی نمی تواند بکند به جنگش نمی توان رفت، اما مسئولین و چهره های درجه دو بر این تاکید داشتند که هیچ نگرانی ای نباید داشت، نتیجه چه بود؟ مردمی که خطیر بودن موضوع را جدی نگرفتند. درهای شهرها بر کرونا باز شد و اکنون ما مانده ایم و شیوعی که نمائی بالا می رود. در این میان نگاهی به اطراف انداختیم و دیدیم استراتژیای هم در دنیا هست که هر چند شاذ است اما نامی پر طمطراق به قدمت علم اپیدمیولوژی دارد، آن نام را برداشتیم و بر استراتژی نداشته مان گذاشتیم. حالا استراتژی ما مصونیت گله ای است، اما این استراتژی مصونیت گله ای نیست، این استراتژی نرمش قهرمانانه در مقابل حریفی است که بی ساز و برگ و بی آمادگی به میدان مبارزه اش رفتیم. اگر در دنیا آن هم با حرف و حدیث این استراتژی را بر می گزینند مدل سازی هایی دارند، NHS دارند، توان بستری در هر خانه تحت نظر پزشک خانواده دارند، ما کدام را داریم؟ هیچکدام اما عوضش ما مردم و کادر درمان برای قربانی زیاد داریم