عجیب واژهی کم و الکنی است برای سالِ نود و هشت. شوکه کننده؟ حیرتانگیز؟ غریب؟ واژه در توصیف آنچه از سر گذراندیم، لازم نیست. کلمه برای وصفِ واقعه برای غایبان است، ما همگی در این تجربهی غیرقابل وصف شریک بودهایم. طوفان بزرگتر و بزرگتر شد و رسید به اسفند. ضربه کاری بود، در سالی که خیلی چیزها از معنا افتاده بود، کرونا تیر خلاص بود. دیگر هیچ چیز معنای سابق خود را ندارد. حالا همه چیز در ابری از وهم و خیال و بییقینی سرگردان است تا روزی و روزگاری دیگر، دوباره دو پا بر زمین سفت بگذارد. در این هجومِ بیمعنایی، طبیعی است که تحویلِ سال جدید هم هیچ حظی از معنا نداشته باشد. حقیقت این است که نود و هشت در مرزهای خود نمیگنجد. فردا صبح نود و نه نخواهد آمد. معلوم نیست نود و هشت چند سال طول خواهد کشید؟ تا چشم کار می کند، نود و هشت امتداد خواهد یافت. نود و هشت سرریز می کند در سالهای آینده و منبسط می شود در سالهای گذشته. حالا سالهای قبل از نود و هشت را هم با عینک نود و هشت می بینیم. نود و هشت معنای تاریخ و آینده را عوض کرد. نود و هشت مصداق آن وصف است که «هر آنچه سخت و استوار است، دود می شود و به هوا می رود». ما تا سالها بر خاکستر و دود باقیمانده از نود و هشت خواهیم زیست.
روزگار و جهان که عوض بشود، لاجرم آدمها هم تغییر میکنند. امسال زیر و زبر شدن آدمها را هم دیدیم. این ماجرا هم ماجرایی دیگر است. آدمها را دیگر مثل سابق نمیشناسیم. آدمهایی که فکر میکردیم ثابت و برقرار بر سیاقِ بودنشان، هستند. تصوراتی که تکیهگاه بودند، از سرِ بامِ ذهنمان پریدند. دنیا دیگر جای آشنایی نیست و خبرِ نه چندان خوب آنکه، مدام ناآشناتر خواهد شد.
میان این همه سیاهی اما همچنان رویا هست، دلخوشی هست، آرزو هست. بر سرِ این شعلهها، سرما را تاب بیاوریم، شاید که روزگاری آفتاب بدمد. آینده از پس تاریکی خواهد آمد، روشنتر، درخشندهتر و گرمتر. سالِ نو مبارک باشد، اگر قرار باشد که سالِ نو بیاید. روزی سال نو خواهد آمد، اما فعلاً بعید است. خیلی بعید.
Subscribe
Login
0 نظرات