یادداشت

پزشکان بدون مرز : زندگی در بحران

امروز دهمین روز از روزهای خانه نشینی اجباری ما در نیویورک است. ویروس کرونا به طرز غیر قابل باوری مسئولین آمریکایی و ایالتی را غافلگیر کرده‌است. انگار نه انگار که بیش از دو ماه از درگیری انسان‌ها در آن‌سوی کره‌ زمین با این ویروس می‌گذرد بسیاری  از بیمارستان ها با کمبود ماسک و ونتیلاتور مواجه شده‌اند، و هر ساعت در برنامه های تلویزیونی شان بحث است که چطور می توان با این بلا مبارزه کرد. دانشگاه ها تعطیل و خوابگاه ها خالی شده‌اند و ارگان‌های رسمی در حال آماده باش برای بستری بیماران مبتلا به کرونا هستند. روز گذشته نیز، نخست وزیر انگلیس  بر لزوم برخورد قاطع پلیس با کسانی که قوانین جدید رفت و آمد را جدی نمی گیرند، تاکید کرد. وضعیت در پیشرفته‌ترین کشورها در حالت اضطراری قرار گرفته‌است و همگی به دنبال راه‌حلی برای حل بحران پیش آمده هستند. در همین حال، به خبرگزاری‌های ایران که یکی از کشورهای اصلی درگیر با بیماری‌است می روم و با خبر عجیبی مواجه می شوم: “پزشکان بدون مرز اجازه  فعالیت در ایران و  کمک رسانی به بیماران مبتلا به ویروس کرونا را ندارد.”

با خود فکر می‌کنم چه دلیل قانع‌کننده‌ای برای جلوگیری  از فعالیت پزشکان بدون مرز در ایران وجود دارد؟ آن‌هم اینقدر ناگهانی. مگر نه آنکه چند روز قبل، سفیر ایران در فرانسه  خبر داده‌بود که این کمک ها به ایران ارسال شده و کمک های بعدی هم در راه است؟ مگر می شود این کمک‌ها بدون هیچ هماهنگی قبلی با وزارت امور خارجه ایران وارد کشور شده‌باشند؟ مگر نظام سلامت کشور بعلت حجم بیماران مبتلا به کرونا تحت فشار نیست؟  باقی خبرها را می خوانم. به سایت‌های اصولگرا میرسم. توجیهاتی که برای این تصمیم گفته می شود تعجبم را دوچندان می‌کند:

“به کمک های خارجی احتیاج نداریم!”

 “این کمک ها اهانت به پزشکان ماست!”

”  دولت فرانسه در راستای منویات آمریکا فعالیت می کند!”

” اصلا این بی‌احتیاطی خطرناک نسبت به جان و سلامت مردم را چه کسانی مرتکب شده‌اند؟ این پزشکان «ظاهرا بدون مرز» از کدام مرز اجازه ورود گرفته‌اند؟”

” از کجا معلوم کار اصلی پزشکان بدون مرز پشت پرده نباشد و بخواهند تحقیقاتی در مورد بیماری کرونا ، دور از چشم از متخصصین ایرانی انجام دهند؟ اینها ممکن است بخواهند اثر ویروس کرونا که مشکوک است را روی ژنهای ایرانی بررسی کنند!”

چنین واکنشی اگرچه عجیب، اما نیازمند آن است تا  از ابعاد مختلف مورد بررسی و تحلیل  عمیق‌تر قرار بگیرد تا ریشه‌های آن مشخص گردد. به همین‌منظور در ادامه تلاش میکنم تا به سوال‌های زیر جواب دهم:

۱.آیا، طبق ادعای مسئولین، ایران به کمک های این سازمان در دوران پاندمی کرونا بی نیاز است؟

 ۲. آیا این سازمان متعلق به دولت فرانسه یا هر دولت خارجی دیگری‌است؟ ساز و کار مالی و اجرایی این سازمان به چه صورت است؟ آیا مشروعیت سازمان پزشکان بدون مرز در همه کشورها پذیرفته شده‌است؟

۳.آیا این اولین‌بار است که سازمان پزشکان بدون مرز به ایران می‌آید؟ واکنش مقام‌های ایرانی نسبت  به این سازمان در گذشته چگونه بوده ‌است،؟ عوامل تاثیرگذار بر این واکنش‌ها چه بوده؟

۴. فعالیت های این سازمان در ماه های اخیر برای کنترل بیماری کرونا در سطح جهان چه بوده است، و در چه کشورهایی در حال امداد رسانی هستند؟

با توجه به آنکه  سالهاست فعالیت “پزشکان بدون مرز” را در شبکه های اجتماعی دنبال می‌کنم  و همچنین  در برخی گردهمایی‌هایشان نیز حضور پیدا کرده ام، میدانم که این اولین بار در جهان نیست که مشروعیت  کمکهای پزشکان بدون مرز از جانب حکومت‌ها زیر سوال می‌رود.  اما در ابتدا لازم است تا  اطلاعاتی کلی از سازوکار، و تاریخ شکل‌گیری این  سازمان را مرور کنیم:

سازمان پزشکان بدون مرز در سال ۱۹۷۱ و به عنوان بدیل فرانسوی سازمان صلیب سرخ جهانی، توسط گروه کوچکی از پزشکان داوطلب فرانسوی در بحبوحه ی جنگ داخلی نیجریه تشکیل شد. جنگی که منجر به کشته شدن حدود ۲.۵ میلیون نفر بعلت گرسنگی در ایالت محاصره شده بیافرا توسط نیروهای دولتی نیجریه شد. دولتی که در آن زمان مورد حمایت قدرت‌های جهانی مثل ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی بود. با این وجود این گروه پزشکان داوطلب فرانسوی، بدون در نظر گرفتن کشورهای حامی دولت نیجریه، به کمک مردم محاصره شده ی ایالت بیافرا شتافتند. هدف از تشکیل سازمان پزشکان بدون مرز، ارائه ی خدمات پزشکی، فراسوی مرزهای جغرافیایی، عقیدتی، نژادی و سیاسی است. این سازمان غیر دولتی، استقلال و بی طرفی خود را در منازعات جهانی اعلام کرده است. در این راستا، بودجه ی خود را بر اساس کمکهای مالی اشخاص و نه دولت ها و سازمانهای دولتی، بنا کرده است. پایبندی به این اصول باعث شده است که پزشکان بدون مرز، بدور از محافظه کاری های رایج، بتواند در زمان های جنگ، فساد و سایر موانعی که در مقابل ارائه ی خدمات پزشکی برای انسان ها شده است، آزادانه سخن بگویند. این سازمان در طول دوران فعالیتش، فقط یکبار ، آنهم در نسل کشی رواندا در سال ۱۹۹۴ ، خواستار مداخله ی نظامی شده است. در سال ۲۰۱۸، کمک های اهدایی بیش از ۶.۳ میلیون نفر و موسسات خصوصی به این سازمان، ۹۵ درصد از بودجه ی ۱.۵۴میلیارد یورویی این سازمان را تشکیل داد. در آن سال تنها دو درصد از بودجه ی این سازمان را کمک های مالی دولت ها تشکیل داده است. از سال ۲۰۱۶، این سازمان کمک های مالی از اتحادیه اروپا و کشورهای عضو این اتحادیه و نروژ را رد کرده است. علت این کار، مخالفت با سیاست های ضد مهاجرتی این کشورها و تلاش های این کشورها برای دور کردن پناهجویان از سواحل آنهاست. علاوه بر این، این سازمان از کمپانی های داروسازی و بیوتکنولوژی، شرکت های نفت و گاز، طلا و الماس، تولید کننده سیگارو تولید کننده ادوات جنگی، هیچ کمکی دریافت نمی کند. فعالیت های پزشکان بدون مرز در کشورهای مختلف من جمله در لبنان و در دوران جنگ داخلی این کشور در سالهای ۱۹۷۶-۱۹۸۴ باعث شهرت بی‌طرفی این سازمان گردید. در این دوران، پزشکان بدون مرز همزمان به درمان سربازان مجروح مسیحی و مسلمان که از طرف های درگیر این جنگ بودند می‌پرداختند. علی‌رغم وجود این پیشینه، واکنش‌ها به فعالیت‌های سازمان پزشکان بدون مرز همواره مثبت نبوده است.

علاوه بر آسیب های جانی بر اثر  اصابت گلوله، بمبگذاری، مین و یا سایر بیماری های اپیدمیک منطقه، پزشکان و پرستاران داوطلب این سازمان  بارها نیز مورد حمله و گروگانگیری طرفین درگیر  قرار گرفته‌اند. برای مثال،در برخی کشورهای درگیر جنگ داخلی،  اگر عملیات امداد رسانی فقط در راستای منافع یکی از طرفین  درگیر جنگ قلمداد شود، کمک های بشردوستانه نیز به مثابه ی کمک به جناح دشمن تعبیر می‌گردد. در همین راستا، با توجه به آن‌که  سال‌هاست ایالات متحده ی آمریکا  مداخلات جنگی خودش در کشورهای مختلف را تحت لوای مداخلات بشردوستانه انجام میدهد، گروه های مخالف ایالات متحده در آن کشورها، فعالیت سازمان های  مستقل، غیر دولتی و بشردوستانه ای چون پزشکان بدون مرز را نیز به همکاری با ایالات متحده آمریکا متهم می کنند و بدین سبب بسیاری از پروژه های این سازمانها در این کشور ها به حالت تعلیق در آمده است. بعنوان مثال، به دنبال جنگ آمریکا در خاورمیانه، پزشکان بدون مرز اعلام کرد که فعالیت هایش  در کشور های افغانستان و عراق، به مخاطره افتاده است.در سال ۲۰۰۴ به دنبال کشته شدن پنج داوطلب این سازمان توسط افراد ناشناس، این گروه مجبور به تخلیه اعضایش از ولایت بادغیس افغانستان شد. حوادث مشابهی در سالهای ۲۰۰۷، ۲۰۰۸ و ۲۰۱۳ میلادی نیز باعث لغو شدن برخی از  پروژه های این سازمان بشر دوستانه در جمهوری آفریقای مرکزی و سومالی شد. در سال ۲۰۰۲ نماینده این سازمان در جمهوری داغستان به مدت دوسال توسط افراد ناشناس در محلی ناشناس به گروگان گرفته شده بود. حادثه ی مشابهی نیز در سال ۲۰۰۵ برای مسئول بخش هلند سازمان پزشکان بدون مرز که برای پروژه ای در سودان حضور داشت، اتفاق افتاد.

در طی سالها فعالیت این سازمان، بیمارستان های وابسته به پزشکان بدون مرز بدون هیچ مبنای درستی همواره از سوی گروه های مختلف در سطح جهان مورد حمله قرار گرفته است. اتفاقی که در کنوانسیون ژنو، طرفین درگیر جنگ از آن نهی شده اند اما بارها نقض شده‌است. برای مثال، در اکتبر سال ۲۰۱۵ در شهر صعده در یمن، بیمارستان متعلق به پزشکان بدون مرز مورد بمباران ائتلافی به رهبری عربستان قرار گرفت. در نوامبر سال ۲۰۱۵ بیمارستان دیگری از این گروه در شهر حمص سوریه مورد حمله هوایی توسط بالگرد های دولت سوریه قرار گرفت. در آوریل ۲۰۱۶، بیمارستانی در شهر حلب مورد بمباران قرار گرفت و پنجاه نفر را به کام مرگ فرستاد. در گزارشی در سال ۲۰۱۵، حدود ۹۴ حمله ی هوایی فقط به مواضع سازمان پزشکان بدون مرز در سوریه رخ داده است. شاید پر سر و صدا ترین این حملات، مربوط به حمله ی آمریکا به بیمارستان این سازمان در افغانستان باشد که در ماه اکتبر سال ۲۰۱۵ اتفاق افتاد: به دنبال حمله ی هوایی نیروهایی آمریکایی به مرکز ترومای قندوز در ولایت قندوز افغانستان، دوازده تن از پرسنل بیمارستانی سازمان پزشکان بدون مرز بهمراه ده بیمار جان خود را از دست دادند. سازمان پزشکان بدون مرز این اتفاق را جنایت جنگی دانست. به دنبال این اتفاق، باراک اوباما، رئیس جمهور وقت ایالات متحده عذرخواهی رسمی کرد ولی پزشکان بدون مرز همچنان خواستار تحقیقات بیشتر از سوی سازمانی بی طرف درباره ی این حادثه شدند. چند ماه بعد پنتاگون این اتفاق را یک “حادثه” خواند که به سطح جنایت جنگی نمی رسد و آن را ناشی از مجموعه ای از خطاهای انسانی، اشکال در عملکرد دستگاه های ارتباطی و خستگی دانست.

همان‌طور که به نظر می‌آید،‌ واکنش‌های منفی نسبت به سازمان پزشکان بدون مرز نه تنها هیچ‌گاه مبنای درستی نداشته،‌ که همواره بر اساس منافع سیاسی به خطر افتاده طرفین دعوا بوده‌است و نه فعالیت‌ها خود سازمان.  با همه این توضیحات، گرچه نمی‌توانیم رفتار ایران در مقابل پزشکان بدون مرز و کمک‌های آنها برای مقابله با کرونا را مساله‌ای جدید و بی‌سابقه بدانیم، اما آیا میتوان ریشه این تردیدها و واکنش‌های بدبینانه را فرای فضای سیاسی و پروپاگاندای حاکمیت تحلیل کنیم؟ آیا این تردیدها نسبت به این سازمان همواره در ایران وجود داشته است، و اگر وجود داشته در چه مواردی بوده است؟

فعالیت سازمان پزشکان بدون مرز در ایران، از سال ۱۹۹۱ آغاز شد. در سال ۲۰۰۳ و بدنبال زلزله ی بم، و همچنین در سال ۲۰۱۹ بدنبال سیل در استان‌های خوزستان، گلستان و لرستان فعالیت های خود را ادامه داد. این سازمان به افراد مورد نیاز و محروم از خدمات بهداشتی، در جنوب تهران از سال ۲۰۱۲ و مشهد از سال ۲۰۱۸ خدمات پزشکی، مامایی ، غربالگری بیماری های عفونی، درمان هپاتیت سی و خدمات سلامت روان ارائه می دهد.  با همه اینها، در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۱، پزشکان بدون مرز در بیانیه‌ای اعلام کرد که به دنبال  فشار مقام‌های ایرانی برای پایان دادن به فعالیت‌های این سازمان در ارتباط با مهاجران و پناهجویان افغانستانی در زاهدان، کار خود را متوقف می‌کند. چرایی این مساله هرگز مشخص نشد، و سازمان پزشکان بدون مرز نیز بارها تاکید کرده است که برای فعالیت هایش در ایران از هیچ دولتی کمک مالی دریافت نمی کند و صرفا به کمک های مردمی اکتفا کرده است.

با شروع گسترش فزاینده کرونا و بالارفتن فشار بر روی کادر درمانی ایران،‌ سازمان پزشکان بدون مرز اعلام کرد تا به کمک ایران می‌آید. نهایتا دو روز قبل، جولی رِوِرسه، نماینده پزشکان بدون مرز در ایران اظهار امیدواری کرد که  کمک های این سازمان بتواند تنها بخشی از فشار وارده  به نظام سلامت ایران  را کاهش دهد. او گفت: “ما درخواست مقام های مسئول ایران را شنیدیم و به عنوان یک سازمان پزشکی که هم اکنون در ایران فعالیت داریم، پیشنهاد دادیم در جایی کمک کنیم که بیشترین نیاز احساس می شود، و یک بیمارستان ۴۸ تخت خوابی صحرایی  بهمراه  نه پزشک ICU اورژانس به ایران ارسال خواهد شد. این پزشکان با هماهنگی کامل با مسئولین منطقه ای اقدام به مداوای بیماران بدحال خواهند کرد.” این کمک‌ها مختص ایران نبوده است، و به طور مثال سازمان پزشکان بدون مرز هم اکنون چهار بیمارستان در شمال ایتالیا دایر کرده است. همچنین در اسپانیا، هنگ کنگ، فرانسه و بلژیک نیز در حال کمک رسانی برای کنترل بیماری کرونا می باشد.

به نظر نمی رسد هیچ کشوری که تا این حد درگیر بیماری کرونا شده باشد، همچنان از کمک های سایر دولت ها بی نیاز باشد. این اتفاق مساله‌ای است جهانی و نیازمند همکاری بین‌المللی که نگاه ایدئولوژیک و سیاست‌زده هیچ کمکی به حل آن نمیکند. ادعای مقامات ایرانی برای رد پیشنهاد کمک پزشکان بدون مرز ، آنهم بعد از قبول کردن این کمک ها توسط سفیر ایران در فرانسه، علاوه بر نشان دادن ناهماهنگی شدید بین دستگاه های مسئول در کشور، اولا ناشی از مشخص نبودن یک نهاد واحد برای تصمیم گیری‌ها نهایی است، و همچنین نشان میدهد که تصمیمات فعلی درباره مقابله با کرونا بر پایه اطلاعات غلط و بی اساس است. آنچه به نظر می‌آید  همچنان بعد از گذشت چند ماه از شروع این بیماری در کشور، استراتژی مشخصی، به طور خاص درباره کمک‌های بین‌المللی، برای کنترل این بیماری وجود ندارد و مهمتر آنکه دعوا بر سر قدرت در ایران نیز همچنان نقش پررنگی  در این تصمیم‌گیری‌های حیاتی دارد.

درباره نویسنده

محمد لسان پزشکی

فارغ التحصیل دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، محقق در دپارتمان روانپزشکی دانشگاه کلمبیا شهر نیویورک

Subscribe
مرا مطلع کن از
guest
1 دیدگاه
قدیمی ترین نظر
جدیدترین نظر نظر با بالاترین رای
Inline Feedbacks
View all comments
یاسری
یاسری
4 سال قبل

ما ونتیلاتور میخوایم. مانور تبلیغاتی با چند تا پزشک و یه چادرو پانصد تا ماسک چه کمکی میکنه؟ کثل کمک های اتحادیه اروپا که شامل دویست تا بوت بود. اونوقت ماسک هایی که چند ماه قبل خریدبم به بهانه تحریم تحویل نمیدن.

Powered by Themes24x7