یادداشت

پزشکان یا شاهدان بدون مرز

دوران راهنمایی در گوشه حیاط مدرسه‌‌ ما بشکه ای قرار داشت که به نحوی سطل آشغال حیاط مدرسه بود. این بشکه با تمام بشکه های فلزی و کثیفی که به عمرم دیده بودم تفاوت داشت. چیزی که به این بشکه جذابیت می‌بخشید رنگ و لعاب آن بود. بشکه ای سفید رنگ با یک نماد قرمز¹ بر روی آن و یک نوشته آبی رنگ که زیر نماد به خوبی دیده می‌شد. ابتدا معنی نوشته را نمی‌دانستم اما یکی از دوستان از روی اکسون های روی حرف e توانست تشخیص دهد که که آن عبارت فرانسوی است. درنهایت با پرس و جو توانستم معنی عبارت را پیدا کنم: << پزشکان بدون مرز>>. وقتی از سرایدار مدرسه پرسیدم که ماجرای این بشکه چیست؟ برایم تعریف کرد که در اواخر دهه ۶۰ شمسی کردهای عراقی به دنبال نسل کشی صدام حسین به مرز های ایران پناه آورده بودند و مشکلات تغدیه ای و سلامتی متعددی داشتند . به سبب این بحران در اوایل دهه هفتاد گروهی به اسم پزشکان بدون مرز از خارج از کشور وارد منطقه شدند و به کمک داوطلب های محلی مراکزی را برای رسیدگی به وضعیت سلامت این افراد به راه انداختند و آن بشکه یکی از وسیله های به جامانده از آن مراکز بود.

هستی یافتن MSF

پزشکان بدون مرز Médecins Sans Frontières که به اختصار <MSF> خوانده می‌شود. یک نهاد پزشکی بشردوستانه غیردولتی بین المللی با حدود ۳۵ هزار عضو و چندین نمایندگی در کشور های جهان است که ابتدا در سال ۱۹۷۱ میلادی توسط چند پزشک و خبرنگار که اکثرا فرانسوی بودند تاسیس شد. آنها هدف این نهاد را گسترش دسترسی به خدمات سلامت در سراسر دنیا بدون توجه به مرز ها، نژاد، دین و وضعیت سیاسی اعلام کردند و به همین دلیل بر عدم وابستگی به دولت ها و بی‌طرفی تاکید فراوانی داشتند. این عدم وابستگی و استقلال باعث شد که این نهاد بتواند آزادانه درباره شرایطی که سلامت انسان ها در خطر است واکنش نشان دهد و بدون توجه به عامل آن اقدامات مثمر ثمری داشته باشد. این اقدامات طیف گسترده ای از خدمات مربوط به سلامت را شامل می شود از حضور در بحران های طبیعی،قحطی، جنگ‌، پاندمی و اندمی گرفته تا تهیه منابع غذایی و آب پاکیزه و نجات پناهجویان. شباهت نظری و عملکردی این نهاد به سازمان های صلیب سرخ و هلال احمر این سوال را ممکن است ایجاد کند که بنیان گذاران پزشکان بدون مرز چرا اقدام به موازی‌کاری با صلیب سرخ و حلال احمر کرده اند؟
پاسخ این سوال را می‌توان در تاریخ و نحوه تاسیس این نهاد پیدا کرد. در حدفاصل سال های ۶۷-۷۰ میلادی در نیجریه بین حکومت مرکزی و جدایی‌طلبان ایگبو در بیافرا در جنوب آن کشور جنگی داخلی شکل گرفت که منجر به محاصره غدایی و دارویی مردم ساکن بیافرا شد. در شرایطی که به‌خاطر حمایت بلوک شرق و غرب از حکومت مرکزی، شرایط بحرانی مردم بیافرا زیاد مورد توجه جهانیان قرار نمی‌گرفت؛ گروهی ۱۷ نفره از پزشکان فرانسوی با تجهیزاتی مختصر راهی بیافرا شدند آنها پس از مشاهده وضعیت ناخوشایند ساکنان بیافرا به صورت علنی از حکومت نیجریه و صلیب سرخ بابت رفتار تبعیض آمیز در ارایه خدمات سلامت انتقاد کردند و تاسیس یک نهاد امدادی برای کمک رسانی به نیازمندان، بدون توجه به مرز های سیاسی،دینی و نژادی را لازم شمردند. یکی از اعضای اصلی این گروه برنارد کوشنر² سیاست مدار و پزشک فرانسوی بود که پس از بازشگت از بیافرا گروه مداخله اورژانسی طبی و جراحی(Groupe d’intervention médicale et chirurgicale en urgence ) را تاسیس کرد که بر تامین نیاز پزشکی قربانیان در قالب بی‌طرفی تاکید می‌کرد . در همان بازه زمانی ریموند بورل سردبیر مجله پزشکی تونوس به دنبال طوفان بهولا در پاکستان که منجر به کشته شدن بیش از ۵۰۰ هزار نفر شد گروهی را به اسم امداد پزشکی فرانسوی (Secours Médical Français) با هدف امداد رسانی در بلایای طبیعی تاسیس کرد . در ۲۲ دسامبر سال ۱۹۷۱ از ترکیب این دو گروه از همکاران، نهاد پزشکان بدون مرز به وجود آمد.

تِموانیاژ

درمدت این پنجاه سال پزشکان بدون مرز دستاورد های زیادی داشته اند و در بحران های فراوانی امداد رسانی کرده‌اند که حتی صرف نامبردن این موارد از حوصله این متن خارج است. با وجود تحسین های همیشگی و حتی کسب جایزه صلح نوبل در سال ۱۹۹۹ از همان ابتدا دولت ها نسبت به این سازمان نگاه تردید آمیزی داشته‌اند. در طول این سال ها پزشکان بدون مرز با گروه های سیاسی و نظامی مختلفی اصطکاک داشته اند از درگیری با عاملان نسل کشی رواندا و بوسنی گرفته تا ممنوعیت فعالیتشان توسط اتحادیه اروپا در دریای مدیترانه در هجوم پناهندگان و ممانعت از امداد رسانی در همه‌گیری ویروس کرونا در ایران . این اصطکاک ها و تقابل ها در جاهایی موجب درگیری و کشته شدن اعضای این نهاد نیز شده است. در اینجا سوالی که پیش می آید این است که چگونه یک سازمان امدادی بشردوستانه می‌تواند تا این حد مورد بی توجهی کشور ها قرار بگیرد و نادیده گرفته شود ؟ به نحوی‌که آن ها را به عنوان اهداف غیر نظامی به حساب نیاورند و در یک سال توسط عربستان در یمن و سوریه در حمص مورد بمباران هوایی قرار بگیرند درحالی ‌که طبق گفته خودشان موقعیت جغرافیایی را از طریق GPS مدام به طرف های درگیر جنگ‌اعلام می‌کنند.
شاید ریشه این بی‌مهری ها نسبت به فعالیت های بشردوستانه MSF به اقدامات این گروه در دهه آغازین فعالیتش برگردد. به دنبال انتخاب کلود مالوره به عنوان مدیر این نهاد در سال ۱۹۷۷ میان بنیان‌گذاران اختلاف نظر هایی پیش آمد که می توان گفت در اصل اختلاف نظر بین مدیر جدید و قدیم یعنی مالوره و کوشنر بود. دعوا بر سر این بود که نهاد به تِموانیاژ (témoignage) بودن خود ادامه دهد یا نه؟ این واژه مترادف witnessing در زبان انگلیسی و‌ معادل تشهد و شاهد بودن است. این واژه به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن اعضای پزشکان بدون مرز شاهد یک فاجعه انسانی،جنایت،نسل کشی یا هر وضعیت دیگری که حقوق گروهی از انسان های رعایت نشود؛ باشند و با ارایه گزارش های خود از آن بحران به صورت غیر مستقیم گروه یا کشوری را متهم به پایمال کردن حقوق بشر بکنند. برنارد کوشنر باور داشت که می بایست از انسانیت دفاع کرد و بی‌طرفی نباید به نادیده گرفتن جنایات منجر شود اما مالوره باور داشت که پزشکان بدون مرز باید صرفا به امداد رسانی توجه کنند و به مابقی مسائل حول فاجعه نپردازند. این اختلاف دیدگاه در سال ۱۹۷۹ به اوج خودش رسید .در آن زمان آواره های ویتنام جنوبی از طریق زمین و دریا محاصره بودند. مالوره و اکثر اعضا به دلیل سیاسی تلقی شدن فعالیت نهادشان به خاطر شرایط ویژه آن زمان مخالف هر گونه اظهار نظر در این زمینه بودند اما کوشنر به مخالفت پرداخت و از MSF خارج شد و نهادی به اسم پزشکان جهان ( Médecins du Monde ) تاسیس کرد و یک کشتی به نام <<جزیره نور>> حاوی کمک های دارویی و غذایی را روانه دریای جنوب چین کرد . بعد از جداشدن کوشنر در طول این سال‌ها جز در موارد استثنایی³ MSF اظهار نظر سیاسی نداشته است و در نقاط مختلف دنیا بیطرفانه امداد رسانی کرده است این بی‌طرفی در حدی بوده که در مواردی مانند جنگ بوسنی و سوریه به هر دو طرف درگیر جنگ امداد رسانی کرده است.

ما هر وقت که بخواهیم، کمک نمی‌خواهیم

از آغاز اولین حضور MSF در ایران حدود ۳۰ سال میگذرد . امداد رسانی در زلزله بم،سیل لرستان و رسیدگی به فرودستان و بی‌خانمان های ساکن جنوب تهران تنها قسمتی از فعالیت های MSF در ایران است که با هماهنگی با مسئولین اجرایی انجام گرفته است و گزارش فعالیت هایشان در وبسایت رسمی این نهاد موجود است. اعضای سازمان پزشکان بدون مرز در بحران همه‌گیری کرونا با توجه به شرایط تحریم و شدت همه‌گیری در کشور عزیزمان ایران به این نتیجه رسیدند که در حد توان خود به ایران کمک کنند و مانند سایر ماموریت های خود به جز کالاهای پزشکی گروهی که لزوما پزشک نیستند را برای چیزی که ارزیابی ماموریت میدانی می‌خوانند فرستاده بودند . این افراد برای ارزیابی بحران، تعیین محل فعالیت،جمع آوری نیروهای داوطلب و هماهنگی با دولت ها دست به کار می‌شوند. متاسفانه در مورد اخیر این اقدامات نیمه‌کاره ماند و مسئولین ما به بهانه های مختلفی از جمله بی فایده بودن کمک های ارسالی، نداشتن افراد متخصص بالینی در میان ارزیاب های این نهاد و متهم کردن آن‌ها به خرابکاری و جاسوسی عذر اعضای MSF را خواستند و آنها را از ادامه فعالیت منع کردند. این اولین بار نیست ‌که این اتفاق رخ می‌دهد در سال ۲۰۱۱ نیز بعد از سال ها ارائه خدمات در سیستان و بلوچستان از فعالیت اعضای MSF جلوگیری شد . آنها در آن هنگام درصدد راه اندازی یک طرح برای غربالگری هپایتیت و ایدز در آن منطقه از کشور بودند. با توجه به سابقه این نهاد و تبدیل شدن آن به یک نهاد صرف امدادی و پایان دوران تِموانیاژ بودن آنها، متهم کردنشان به خرابکاری یا هر جرم شرورانه دیگری منطقی به نظر نمی‌رسد.به خصوص در همه گیری کرونا و تحریم های اقتصادی که اگر بنا به گزارشی باشد احتمالا محتوای آن مسئولین ما را رنجیده خاطر نخواهد کرد.چناچه که می‌دانیم این نهاد در مابقی بحران ها به ما کمک کرده است و ما با کمک آنها مشکلی نداشته‌ایم و به نظر می‌رسد چیزی که ممنوعیت فعالیت MSF را می‌تواند توجیه کند این است که مسئولین ما هر وقت که بخواهند، کمک می‌خواهند و هروقت که نخواهند نمی‌خواهند.

شاید اطلاعات کافی درباره جزئیات کمک MSF در بحران اخیر را نداشته باشم ولی به نظر می‌آید اقدامات این‌چنینی از مسئولین کشور و بازتاب جهانی آن ممکن است به اعتبار این نهاد بشردوستانه و دیگر نهاد های مشابه که از آلام بشر می‌کاهند؛ ضربه بزند. این ضربه ممکن است جمع‌آوری منابع مالی این سازمان ( که بیشتر آن از طرف مردم و نهاد های خیریه اهدا می‌شود) را دچار مشکل کند. شاید کمک MSF به چشم نیاید ولی با رجوع به تجربه زیسته ام می‌توانم قاطعانه بگویم آن سطل آشغال مدرسه ما با لوگو MSF زیباترین سطل آشغالی بود که تا این لحظه از زندگی ام در یک ساختمان دولتی دیده ام.

¹ در ابتدا لوگوی این نهاد به شکل یک دایره قرمز با یک صلیب سفید رنگ در میان آن بود که با درخواست صلیب سرخ جهت افتراق دو سازمان از هم لوگوی این نهاد به یک آدمک در حال دویدن تغییر کرد.

² کوشنر در زمان ریاست جمهوری شیراک به مدت یکسال وزیر بهداشت فرانسه بود و در زمان ریاست سارکوزی ۳ سال وزیر امور خارجه فرانسه بود

³ در نسل کشی رواندا در سال ۱۹۹۴ سازمان پزشکان بدون مرز گزارش های خود را با شعار << پزشکان قادر به توقف نسل کشی نیستند>> منتشر می‌کردند.

درباره نویسنده

محمد مبین مرادی

دانشجوی سال آخر پزشکی عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران

پاسخ بدهید

اولین نفری باشید که نظر می دهید

مرا مطلع کن از
avatar
wpDiscuz
Powered by Themes24x7