۶ سال پیش به همراه دوستانم در دانشگاه علوم پزشکی تهران، وبسایت صدای پزشکان را راهاندازی کردیم. مهمترین دلیلمان برای این کار نبود صدای مستقلی از جامعهی پزشکی بود که بتواند در مقابل هجمههای هر روز در حال افزایش علیه پزشکان، موضعگیری درست بکند. از آن روز ۶ سال گذشتهاست و امروز وضع معیشتی بسیاری از پزشکان به مراتب بدتر از سال ۹۴ است. حملههای فیزیکی به پزشکان ادامه داشته و انتقاد از پزشکان در رسانهها نیز همچنان خریدار خوبی دارد.
واکنش جامعهی پزشکی نسبت به این فشارهای رسانهای و قوانین تبعیضآمیز هرگز در خور نبودهاست. البته فشارهای مختلف موجب تخفیف این واکنشها شده است. اما نباید از انفعال و بیتفاوتی نسبت به مشارکت در فعالیتهای صنفی و جمعی در بین پزشکان نیز به راحتی گذشت. نرخ مشارکت پایین در انتخابات نظام پزشکی به عنوان یک رویه پذیرفته شده است، قوانین وزرات بهداشت هر روز بیشتر به ضرر پزشکان تعدیل میشوند و هیچ اعتراض مشخص و متشکلی انجام نمیشود. اگر هم اعتراضی صورت میگیرد از سطح گروههای تلگرامی و طوفانهای توئیتری فراتر نمیرود. همین انفعال و عدم تشکلیابی از یکسو، و هجمههای رسانهای از سوی دیگر باعث شده است که وزارت بهداشت و دولت به راحتی قوانین تعرفهای را به نفع خود تصویب کنند. بدون نیرویی که مقابل آنها مقاومت کند.
پزشکان باید ملزومات زیست در این دنیای جدید و متفاوت را بپذیرند. اگر روزی و روزگاری ورود به رشتهی پزشکی تضمین آینده بود، امروز پزشکان برای استیفای حقوق اولیهی صنفی مثل افزایش نرخ تعرفه متناسب با تورم دچار مشکل هستند. اگر در این انفعال را ناشی از عدم نیاز واقعی و رفاه نسبی در گذشته بدانیم، امروز روزگار دیگری است. امروز را باید به عنوان یک واقعیت جدید ولی قابل تغییر بپذیریم. باید بپذیریم که پزشکان هم باید مثل دیگر گروههای صنفی باید برای گرفتن حقوق صنفی خود متشکل شوند و مبارزهی مدنی بکنند. باید رویای گذشتهی باشکوه را از ذهن بیرون کنیم تا برای زیست در شرایط جدید آماده شویم. پذیرش شرایط جدید، اولین قدم برای تغییر آن است.