پرونده عدالت در سلامت

گزارش یازدهمین نشست از نشست های ماهانه ی عدالت سلامت با موضوع “سلامت سالمندان”

ارائه مقاله: وضعیت سلامت سالمندان

یاسمن رضایی (دانشجوی پزشکی)

آمارها نشان می‌دهند که جمعیت‌ها نسبت به ۵۰ سال قبل ۲۰ سال بیشتر عمر می‌کنند و همچنین میزان مرگ و میر کودکان نیز در این سال‌ها کاهش یافته است. از سوی دیگر هم‌اکنون یک‌دهم جمعیت جهان دارای سن بالای ۶۰ سال بوده و روز به روز بر این تعداد افزوده می‌شود.

 حال سوالی که مطرح می‌گردد این است که اگرچه این افراد طول عمر بیشتری را تجربه می‌کنند اما آیا دسترسی آن‌ها  به خدمات بهداشتی و درمانی با ۵۰ سال پیش تفاوتی کرده است یا خیر؟ سازمان جهانی بهداشت در پاسخ به این سوال ضمن رد وقوع پیشرفت در تامین امکانات مورد نیاز سالمندان بر این نکته تاکید دارد که میزان موربیدیتی در طی این سال‌ها برای آن‌ها افزایش یافته است. اگرچه  موربیدیتی‌های کوچک مانند پا درد و کمر درد همچون سابق‌اند.

Healthy Aging  به این معنی است که اگرچه افراد به سن بالای ۶۰ می‌رسند اما ضمن آن، توانایی‌های خود را نیز حفظ کرده و بدین ترتیب به عنوان عضو موثر جامعه (و نه باری بر روی آن) تلقی می‌گردند و خودشان نیر احساس بهتری را تجربه می‌کنند.

آمارها نشان می‌دهد که بیشترین میزان مرگ و میر برای بیماران قلبی عروقی است (با بهبود شرایط اجتماعی، مرگ و میر کودکان کاهش یافته است). پس از آن استروک‌ها و سپس COPD رده‌های بعدی را به خود اختصاص داده‌اند. اگرچه باید به این نکته توجه داشت که شیوع بیماری‌ها بر اساس نوع جوامع و طبقات اجتماعی با یکدیگر تفاوت دارند اما  به صورت کلی شرایط به صورت آنچه مرقوم گردید می‌باشد.

در تبیین تفاوت رویکرد کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه نسبت به مقوله‌ی سلامت سالمندان می‌توان گفت؛ در کشورهای در حال توسعه بار تحمیلی سالمندان بر دوش جامعه بیشتر است. زیرا این کشورها توانایی تامین صحیح سلامت آن‌ها را نداشته و سالمندان مراجعات متعددی به نظام سلامت دارند. همچنین میزان  Multiple Morbidity نیز در سالمندان این کشورها  بالاتر می‌باشد، چرا که عامل زمینه‌ای و فیزیولوژی پیری مورد غفلت قرار گرفته است.

درد کمر و گردن، COPD، استئوآرتریت و… در سالمندان بیشترین علت ناتوانی بوده که در کشورهای درحال توسعه تا ۵ برابر بیشتر است.

اکنون WHO توجه ما را به وضع کلی سلامت جلب می‌کند که آن را  Intrinsic Capacity نامیده است. این شاخص به فاکتورهای بیشماری وابسته است. همچنین Ability این افراد نیز مطرح است که به افراد ناتوان و سالمند اجازه انجام فعالیت‌های روزمره را می‌دهد. لذا برای این که میزان well being را بالا ببریم توجه به این دو عامل بسیار مهم می‌باشد.

بیش از نیمی از سالمندان Multiple Morbid هستند و اگر نظام سلامت فقط یک عامل Morbid را ببیند هزینه‌ی تحمیلی به سیستم بهداشتی بالا خواهد رفت.

اصطلاح دیگری که WHO تعریف می‌کند، Frailty  است که نشان دهنده آسیب یا صدمه‌ای می‌باشد که به سالمند بر اثر فیزیولوژی پیری وارد می‌شود. حال اگر این افراد از ابتدا جدا شده و Care مناسبی دریافت کنند کیفیت زندگی بالاتری خواهند داشت.

باید توجه نمود که علاوه بر بیمار بودن یا نبودن سالمندان تمرکز به عملکرد آنان نیز بسیار حائز اهمیت می‌باشد. برای دست‌یابی به این مهم چهار هدف در نظر گرفته شده است:

  1. طراحی سیستم مطابق با نیازهای سالمند که صرفا Acute Care نباشد و به پاتوفیزیولژی نیز توجه کند.
  2. تغییر سیستم به Long time care برای حفظ Function یک شخص در طول عمر خود.
  3. ایجاد یک جامعه Age Friendly و توجه به این نکته که سالمندان علی‌رغم ناتوان بودن از حق شاد بودن و سالم زیستن برخوردار می‌باشند. لذا باید از فقر آنان جلوگیری کرد، برای آنان دسترسی همگانی به نظام بهداشت (با توجه به مولتی موربید بودن‌شان) در نظر گرفت، استقلال و کرامت این افراد را حفظ نمود و اگر نیازی به Care giver داشته باشند بدون حس سرافکندگی در اختیارشان قرار داد.
  4. داشتن آمار دقیق از این افراد. برای افزایش دانش خود از سالمندی و دانستن این که چه کارهایی می‌توانیم برایشان انجام دهیم.

در آخر می‌توان به طور خلاصه گفت: Productive و functional بودن حق هر سالمند است.

پنل اساتید با موضوع: وضعیت سلامت سالمندان

با حضور: دکتر الهام تواب، دکتر علیرضا میلانی‌فر

دکتر الهام نواب: عضو هیئت علمی دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران

بر حسب اخلاق، عرف، تربیت و اجبارهایی که از سوی جامعه بر ما تحمیل می‌گردد حداقل انتظاری که بر گردن ماست نگه داری از سالمندان می‌باشد، اما اینکه این مهم چگونه محقق شود محل سوال است.

از جمله پرسش‌هایی که می‌توان مطرح نمود این است که:

  • امکانات کشور ما تا چه حد برای تردد سالمند و افراد معلول مناسب می‌باشد؟ آیا این امکان فراهم شده است که سالمند بتواند از وسایل عبور و مرور استفاده کند؟
  • آیا برای سالمندی که بیماری مزمن دارد آموزش در نظر گرفته شده است؟
  • چه برنامه هایی برای Follow up آنان وجود دارد؟
  • اگر در هر بار مراجعه به پزشک هزینه‌ی زیادی را متحمل شوند ولی اموزش مناسب برای بالا بردن کیفیت زندگی خود با وجود بیماری دریافت نکند ایا باز هم مراجعه می‌کنند؟

لذا سیاست‌گذاران نظام سلامت باید به این مسائل توجه بیشتری داشته باشند.

سالمندان باید از نظر تطابق سن Biologic و سن واقعی مورد غربالگری قرار گیرند و بر اساس آن خدمات مناسب را دریافت نمایند.

همچین رعایت ایمنی در سطح شهر و خانه‌ی سالمندان باید مورد توجه قرار گیرد، مصالح و طراحی خانه‌ی سالمند باید با در نظر گرفتن ناتوانی های او انتخاب شود.

رشته‌ی پرستاری سالمندی در دنیا رشته‌ی نوپایی محسوب می شود؛ در ایران از حدود سه سال پیش این رشته راه اندازی شده و روزبه روز در حال پیشرفت است که نیازمند توجه بسیاری برای رفع کاستی‌های آن می‌باشد. همچنین اولین بخش سالمندان در بیمارستان ضیائیان راه اندازی شده است.

رفع مشکلات سالمندان نیازمند طرح راهکارها و همکاری متقابل سیستم و مردم می‌باشد به طوری که این راهکارها نباید صرفا متمرکز بر سالمندان قرار گیرد. بیشترین مشکلات ما در اثر کمبود آموزش ایجاد شده است. لذا بهتر است سالمندان ما اموزش‌های لازم بهداشتی، مراقبت‌های جسمی و روانی و Self-care را بیاموزند. البته این آموزش‌ها در سرای سالمندان بازده مطلوب را نداشته و باید این آموزش‌ها را از سرای محله‌ها شروع کرد و همچنین میانسالان را به یادگیری راه‌کارها و مهارت‌های پیشگیری از افسردگی تشویق نمود.

همه‌ی آنچه مطرح شد نیازمند بسترهایی است که آموزش Lifestyle را از کودکی شروع کند و “عادت” به مطالعه و ورزش را مانند غذا خوردن در انسان ایجاد نماید.

لذا به طور خلاصه می‌توان گفت مهم‌ترین ضعف در شرایط فعلی، ضعف اموزش ندیدن است. ما باید یاد بگیریم که به صورت قانونی و علمی برای اموزش دیدن مطالبه کنیم.

دکتر علیرضا میلانی فر: عضو هیئت علمی گروه اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران و حقوق دان

باید عمر طولانی و زندگی معقولی برای سالمندان (افراد جامعه) به وجود بیاید که این امر مستلزم صرف هزینه می‌باشد. زندگی یک حق نیست، بلکه این حق است که بر زندگی استوار است. باید ببینیم کدام راحت‌تر است؟ این که در فضای شهری زیرساخت‌ها را برای سالمندان مناسب کنیم یا برای هر سالمندی یک پرستار استخدام نماییم؟ این تصمیم گیری بسته به نوع نگاه ما به هزینه دارد. این مناقشه باید در جای دیگری (سطوح کلان که خواست و مطالبه‌ی آن از افراد عادی جامعه باشد) پاسخ داده شود و جواب آن به سیستم بهداشتی وارد گردد. این بحث در محیط دانشگاهی قابل طرح است ولی خواست آن مربوط به جامعه و دید افراد جامعه می‌باشد. باید قبل از رسیدن به اهداف سازمان جهانی بهداشت دیدگاه مردم اصلاح گردد.

ما در محیطی زندگی می‌کنیم که به علت عدم ثبات سیستم نمی‌توان برنامه‌ریزی دراز مدتی بای آن داشت و بنابراین نمی‌توان با اطمنیان ادعا نمود که آماده کردن زیر ساخت‌ها، کم‌هزینه‌تر از استخدام Care giver برای سالمندان باشد.

سوال اساسی‌ای که می‌توان مطرح نمود این است که آیا می‌شود حقی را برای افراد جامعه شناخت و اگر پاسخ مثبت است، تا چه میزان می‌توان آن را ادا نمود؟

اولین شکل ناتوانی که بشر تجربه کرد و اولین عامل که تهدید‌کننده و نزدیک‌کننده‌ی او به مرگ بود، پیری است. اما تعریف مفهوم پیری بسیار سخت می‌باشد. اگر بر اساس زمان و عمر آن را در نظر گرفت قابل اندازه گیری است اما نمی‌توانیم زمان خاصی را برای آن اعلام کنیم. زمانی که در تعریف چیزی عاجز باشیم باید یا قرار داد کنیم و یا با عبور از آن، صورت مساله را پاک نماییم. به طور مثال اگر به جای ۵٪ جمعیت، ۴۰٪ جمعیت بالای ۶۵ سال شدند؛ به علت محدودیت منابع تعریف قراردادش را عوض کنیم.

توجه داشته باشید که حمایت باید صورت بگیرد اما  این حمایت مطلق نیست و متغیر می‌باشد. ما باید پایه‌های تعریف عدالت را اصلاح کنیم چرا که خود عدالت قابل تعریف نیست و بسته به شرایط متفاوت می‌باشد. حمایت جزء تکالیف عمومی و دولت است و الزاما نیازمند کمک تمامی افراد می‌باشد. اما به لحاظ شرایط، ممکن است جایی نتوانند این حمایت را تامین کنند.

حفظ سلامت باید مورد مطالبه غیرسالمندان و خود سالمندان قرار گیرد و به آن توجه کنیم. تکریم و انتقال تجربه و… در حد شعار باقی مانده است. باید به سالمندان مهارت‌های زندگی جدید را آموخت یا جامعه را به گونه‌ای طراحی کرد که سالمندان همچون دوران پیش از کهولت سن، زندگی خود را داشته باشند. به عنوان مثال حقوق بازنشستگان به کارت آنان واریز می‌شود ولی هیچ گاه طرز استفاده از این سیستم به کسی یاد داده نشده و سالمندان در این ماجرا دچار مشکلات عدیده هستند. مطالبه هم حق و هم وظیفه ملت است. برای مثال ما فضایی حد فاصل خانه و بیمارستان برای نگه‌داری از سالمندان نداریم و برای ایجاد چنین فضایی باید مطالبه صورت بگیرد. این مطالبه می‌بایست همراه آموزش باشد. باید قواعد را آموزش داد و این آموزش مطابق با جامعه خودمان و واقعیت‌های آن صورت پذیرد. متاسفانه تا به امروز مطالبه‌ای برای آموزش وجود ندارد و اگر هم باشد آموزش‌ها منطبق بر واقعیت‌های قابل پذیرش سپهر عمومی جامعه نیست و نمی‌تواند نیازها را به مطالبه تبدیل کند. دولت‌مردان می‌بایست متوجه شوند که برای این امر پاسخگو باشند و بیلان کارهایی که کرده و کارهایی که نکرد‌اند معلوم باشد، اما مشکل اصلی قبل از وزرات بهداشت و…  است، تا وقتی شهرداری و دارایی و… در این زمینه کار درستی انجام ندهند، وزارت بهداری تنها می‌تواند سالمندان بیمار را معالجه کند.

سرعت تغییر چنان زیاد است که فرصت آزمون و خطای نظریات نیست. باید آموزش های‌مان وجه منطقی و عینی داشته باشند. بُعد احساسی ما وجود دارد ولی ایده‌های‌مان فاقد واقع گرایی می‌باشند. به عنوان مثال برای تکریم سالمند یک هفته اتوبوس برای سالمندان رایگان می شود ولی سالنمد امکان استفاده از آن را ندارد.

درباره نویسنده

میز خبر صدای پزشکان

Subscribe
مرا مطلع کن از
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
View all comments
Powered by Themes24x7