پزشکان قبل از آنکه پزشک شوند و بیماران قبل از آنکه به بیماری دچار شوند، انسان هایی هستند زیسته در جامعه ایران. انسان های که در هر جایگاه و هر موقعیتی، میراث تاریخی جامعه خویش را به همراه دارند. میراثی که در تک تک ادراکات، تحلیل ها، کنش ها و رفتارهای آنها جایگاهی ممتاز و اثری غیر قابل انکار دارد. پزشکان و بیماران قبل از ورود به میعادگاه بیمارستان / مطب / درمانگاه واجد تجربه های زیاد و مستمری از تعامل با دیگران هستند که بی شک در شکل دهی رابطه ی آنها با هم تاثیر گذار خواهد بود. چنان که تجربه رابطه ی پزشکان و بیماران نیز در شکل دهی بخشی از ذهنیت آنها در برخوردهای خارج از محل درمان نیز تاثیر گذار خواهد بود. با این مقدمه، ایزوله کردن بررسی رابطه ی پزشکان و بیماران مانند تحلیل فیلمی ۲ ساعته با تماشای تنها ده دقیقه از آن است.
به بیان دیگر، برای تحلیل درست تر مشکلات امروز میان پزشکان و بیمارانشان نیاز داریم تا کمی دوربینمان را بالاتر ببریم و اینان را در قابی بزرگتر و گسترده تر ببینیم. جامعه شناسی و مردم شناسی همین دوربین هستند و امکان مشاهده ی پدیده ها را به صورت متفاوت و در بستری کلان فراهم می کنند. علاوه بر آنکه تنش و انتقادات این روزها نسبت به جامعه پزشکی نیازمند بررسی ویژگی های منحصر به فرد این حوزه است، اما به نظر می رسد ویژگی های اساسی رابطه ی افراد و گروه های اجتماعی در کشور ما در این حوزه نیز تکرار و بازتولید می شود.
در همین مورد، می توان مفهوم نسبتا جدید سرمایه اجتماعی (Social Capital) را از علم جامعه شناسی وام گرفت. در کنار سرمایه های مختلفی که به توسعه منجر می شوند مانند سرمایه انسانی، سرمایه طبیعی، سرمایه مالی از منبع سرمایه دیگری به نام سرمایه اجتماعی نام برده می شود. سرمایه اجتماعی مفهومی نسبتا جدید است که هر روز توجه بیشتری را در نظریه های توسعه ایفا می کند. به طوریکه تعدا مقالات در مورد آن از ۲۰ مقاله تا ۱۹۸۱ به ۱۰۹ مقاله بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۵ و ۱۰۰۳ مقاله از سال ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۹ رسیده است.
اگر چه توافق کاملی برای ارائه تعریفی واحد از سرمایه اجتماعی وجود ندارد و نظریه پردازان مختلف مانند بوردیو، کلمن، فوکویاما ، پانتام و لین هر یک به وجوه خاصی از آن توجه کرده اند، در تعریفی سهل گیرانه وساده می توان گفت که سرمایه اجتماعی، مفهومی است که جهت توصیف کیفیت و چگونگی روابط و شبکه های اجتماعی، اجتماعات و شبکه های خودجوش و انجمن ها، اعتماد بین فردی و گروهیِ افراد مختلف در جامعه، زمینه های بالقوه ی مشارکت اجتماعی استفاده می شود. نمودهای تبلوریافته آن وجود وفاق و انسجام و خصوصیاتی از این دست است. اگر سرمایه انسانی را به عنوان مهارت و دانش فردی که منجر به تولید ثروت می شود در نظر بگیریم، سرمایه اجتماعی توانایی ها و امکانات بالقوه ای است که در بطن روابط اجتماعی میان افراد وجود دارد.
بر مبنای تقسیم بندی بانک جهانی، سرمایه اجتماعی به عنوان زیرمجموعه ای از سرمایه غیرملموس قرار می گیرد. بانک جهانی در تعیین انواع مختلف ثروت یک جامعه به ثروت طبیعی ( منابع خدادادی )، ثروت تولیدی ( سرمایه فیزیکی ) و ثروت غیرملموس ( هر آنچه غیر از ثروت های قبلیست و شامل مهارت و دانش نیروی کار و سرمایه اجتماعی ) اشاره می کند. طبق آمارهای بانک جهانی در سال ۲۰۰۰، ثروت غیرملموس ۷۸ درصد ثروت جهان را شامل می شده است که در کشورهای ثروتمند به ۸۰ درصد و در کشورهای فقیر ۵۶ درصد بوده است. مشاهده می کنید که نقش این نوع ثروت در کشورهای توسعه یافته و ثروتمند بیشتر است، در حالیکه کشورهای فقیر بیشتر به سرمایه های طبیعی وابسته هستند. سرمایه اجتماعی بالا، از لحاظ اقتصادی هزینه های مبادلاتی را کاهش داده، امکان همکاری و فعالیت های دارای منافع متقابل را افزایش می دهد.
برای سنجش این مفهوم از شاخص های مختلفی در حوزه های متفاوتی استفاده می شود که می توانند برای فهم بهتر این مفهوم نیز کمک کنند: شاخص هایی که تعاملات اجتماعی را می سنجند شامل: روابط همسایگی،روابط خویشاوندی، روابط کاری، روابط دوستی؛ شاخص های مربوط به نهادهای عمومی و مدنی؛ عضویت در مجامع و باشگاه ها و انجمن ها و گروه های اجتماعی؛ اعتماد و میزان آن در بین شهروندان و حکومت و نهادهای برآمده از آن؛ احساس امنیت؛ تمایل به فعالیت در متن اجتماع و همکاری های اجتماعی؛ دسترسی به اطلاعات و میزان اطلاع رسانی در سطح جامعه؛ تحمل پذیری نسبت به تنوع و تکثر؛ ارزشمند دانستن زندگی؛ آگاهی عمومی؛ پایبندی به قوانین و مقررات؛ احترام به یکدیگر؛ احساس وفاداری به کشور؛ تفکر عقلانی؛ روزنامه خواندن؛ نظم پذیری؛ کارآمدی حکومت؛ فساد در سطح حاکمیت و جامعه؛ شرکت در انتخابات و میزان جرم؛ فقر؛ بیکاری؛ نرخ رشد اقتصادی؛ تحزب؛ امنیت اختراعات و اکتشافات.
تحقیقاتی که در ایران در مورد شاخص های سرمایه اجتماعی صورت گرفته است، نتایج مشابهی داشته اند که به طور کلی اگر نگاهی به آنها بندازیم خواهیم دانست: میزان کلی سرمایه اجتماعی از سال ۱۳۴۵ تا به امروز رو به کاهش بوده است. در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی سال ۵۷ سرمایه اجتماعی افزایش محسوس داشته است که تا پایان جنگ تحمیلی نیز این روند حفظ شده است. اما بعد از جنگ و با افزایش نسبی شکاف طبقاتی میزان سرمایه اجتماعی رو به کاهش بوده است و از ابتدای دهه هفتاد تا به امروز نیز ادامه داشته است و در ۱۰ سال گذشته تشدید نیز شده است. شاخص هایی مانند میزان سرقت، قتل، طلاق، مجموع جرمهای ثبت شده، جرم های مالی که شاخص های مرتبط با سرمایه اجتماعی هستند و با آن همبستگی دارند، از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۶ روند افزایشی داشته اند و فقط بین سالهای ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۴ این شاخص ها افت محسوس داشته اند که بعد از سال ۱۳۸۵ به روند رو به رشد خود بازگشته اند. سرمایه اجتماعی در ایران بییشتر از نوع سنتی و مبتنی بر خانواده بوده و میزان اعتماد از حلقه نزدیک خانواده تا دوستان و همکاران کاهش می یابد و در روابط مدرن اجتماعی کمتر از روابط سنتی جامعه است.
بر مبنای آمار ارائه شده، سرمایه اجتماعی و شاخص های مرتبط با آن مانند اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، احترام به قوانین، احساس همدلی نسبت به دیگران و حکومت، امنیت و … در کشور ما سیری نزولی دارد. کاهش اعتماد به سیاستمداران، گروه های مرجع اجتماعی مانند روحانیون، معلمان و ورزشکاران نمود دیگری از کاهش سرمایه اجتماعی هستند و امروز بیش از هر گروه دیگری پزشکان، موضوع اصلی این نزول هستند. نگاهی کلی به فضای سیاسی و عمومی و رسانه ای کشور نشان می دهد که هر چه از سالهای اول انقلاب به امروز نزدیک می شویم، ادبیات حاکم بر فضای عمومی بیشتر حول موضوعاتی چون حذف کردن، دشمن پنداری، تقسیمات خودی / غیرخودی ، برچسب زدن، تحقیر کردن، متهم کردن و بی اخلاقی و دروغ گویی هستند. به راستی وقتی هر آنچه در فضای عمومی مطرح می شود به جای وفاق اجتماعی و همبستگی، سعی در حذف دیگری و پاک کردن گذشته دارد،چگونه می توان به افزایش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی دل بست؟
بر مبنای آن چه رفت، بخشی از بحران بوجود آمده در رابطه بین پزشکان و بیماران را شاید بتوان با روند کلی و ثابت بحران در بطن روابط اجتماعی در کشور ما توجیه کرد. به بیانی دیگر، این بحران خود نمود دیگری از روندی اجتماعی و فراگیر در سطح جامعه ایست که اعضایش هر روز نسبت به یکدیگر بی اعتماد تر می شوند. مسلم است که نگارنده بنا ندارد تا همه ی ابعاد این بحران را به ریشه های اجتماعی آن فرو بکاهد و نقش عوامل اختصاصی حوزه رابطه پزشک و بیمار را نادیده بگیرد. مسلم است عملکرد و اشتباهات خود پزشکان نیز جز لاینفک این بحران است. حداقل سهم پزشکان در این بحران، نقش آنها به عنوان یکی از قشرهای نخبه وتاثیرگذار این کشور در همین روند کاهش سرمایه اجتماعی است. اما نباید فراموش کرد که پزشکان و بیماران، بیش از آنکه پزشک باشند یا بیمار شوند، جزئی از جامعه ایران هستند.
__________________________________________
در تدوین این نوشتار، از مقاله « تحلیل وضعیت موجود و چشم انداز آینده سرمایه اجتماعی ایران و رقبای منطقه ای » نوشته شده توسط دکتر وحید شقاقی شهری و فرهاد پهلوان زاده تهیه شده در مجمع تشخیص مصلحت نظام استفاده شده است. برای دسترسی به این مقاله، به آدرس زیر مراجعه فرمایید:
تحلیل وضعیت موجود و چشم انداز آینده ی سرمایه اجتماعی ایران و رقبای منطقه ای
پاسخ بدهید
6 نظر برای مطلب "بی اعتمادی به پزشکان : آخرین نمودِ افول سرمایه اجتماعی در ایران"
….به ادب و تربیت خانوادگی تو
ازاین ادبیاتتون واقعا مشخصه چه جور آدمی هستید -وبا چه نوع تربیت وادب خانوادگی-واقعا براتون متاسفم -وضمنا خواهشمندم چنین نظرات که ۱۰۰درصد توهین وباعث بی احترامی وهتک حرمت به پزشکان وحرفه مقدس پزشکی هستند روتایید نفرمایید-باتشکر
سرمایه اجتماعی؟واقعا فکر می کنید چنین چیزی در ایران وجود داره؟
لطفا نظراتی که توهین مستقیم به پزشکان هست رو حذف کنین!