نظرات نویسندگان مهمان، لزوما منطبق با دیدگاه صدای پزشکان نیست.
نگاشتهای که در زیر میخوانید، نخست در تارنمای Linkedin نگارنده به زبان انگلیسی منتشر شده است و اکنون برگردان فارسی آن با افزودن بخشهایی بازنشر می شود.
با شنیدن خبر «دگزامتازون» پرتجویزترین داروی پزشکان ایرانی، به ناگاه یاد دوران پزشک خانواده افتادم. در یکی از شهرستانهای استان ایلام، که جمعیت روستایی و شهری آن به ۳۰۰۰۰ نفر میرسید، به عنوان پزشک اورژانس و پزشک خانواده مشغول به کار بودم. نمیدام چگونه و یا توسط چه کسی بیماران از ویژگی “ضدالتهابی” دگزامتازون آگاه شده بودند، اما من و سایر همکاران پزشک (که عمدتا طرحی و جوان بودند) ناچار به صرف زمان و نیروی بسیار زیادی برای بحث با بیماران بودیم؛ بیمارانی که باور داشتند قرص و کپسول و شربت و … هیچ کاری نمی کنند و تنها چیزی که میتواند آبریزش بینی و یا سردرد سادهی ایشان را خوب کند آمپول دگزامتازون در کنار پنیسیلین هست. گاهی با صرف زمان و صحبت میتوانستیم دیدگاه بیمار را در بارهی داروها و بیماری اصلاح کنیم. اما بیشتر موارد این کار سودی نداشت و برای جلوگیری از درگیری فیزیکی، ایجاد تشنج و شنیدن ناسزا تسلیم خواستهی ایشان میشدیم.
یک سال بعد در یکی از شهرهای مرزی استان کردستان، که سطح سواد و رفاه اجتماعی بالاتر بود، در اورژانس بیمارستان کشیک بودم. خانم جوانی با شکایت گرفتگی شدید صدا و درد گلو مراجعه کرد. درکنار توصیه های درمانی رایج، با توجه به شدت ناراحتی بیمار، برای وی دگزامتازون هم تجویز نمودم. در کمال شگفتی، بیمار با همان صدای گرفته به زحمت گفت: “این همان دارویی نیست که پوکی استخوان می آورد؟” … گویی آب یخ بر رویم ریختهاند؛ همزمان خوشحال شدم و افسوس خوردم!
خوشحال از این روی که به احتمال زیاد نگرش و آگاهی بیمار دربارهی دگزامتازون درپی طبابت پزشکان آن شهر و آموزش بیماران بود. ولی همزمان از ناشدنی بودن این آموزش و ارتباط بیمار-پزشک در بسیاری دیگر از نقاط کشور افسوس خوردم. همچنین، ترس بیمار من از پوکی استخوان می توانست مانع از این شود که وی داروی خود را دریافت کند، که البته با صحبت وی را توجیه کردم.
چیزی که به تجربه برای من روشن شده است، کمبود ارتباط درست و کارآمد پزشک-بیمار است. هم مردم و هم کادر درمانی، پزشک، پرستار و …، باید بدانند که آگاهی ناقص دربارهی بیماریها می تواند از ناآگاهی کامل خطرناکتر باشد. نکته مهم آن که انتقال اطلاعات دستچین شده و کانالیزه را نمیتوان به عنوان رابطهای مفید و سازنده در نظر گرفت، بلکه بیم آن میرود که به برداشت نادرست بیمار از روند بیماری و درمان، در مراجعات پسین بیانجامد.
شرایط کنونی ارتباط بیمار-پزشک برآیندی است از کارکرد بخشهای گوناگون: سیاستهای نظام سلامت، آموزش پزشکی و آموزش همگانی.
این بحث با اشاره به برخی از کاستیها و پیشنهاد راهکارهایی برای بهبود شرایط، در روزهای آینده پیگیری خواهد شد.
پاسخ بدهید
اولین نفری باشید که نظر می دهید