چند روز قبل ریاست سازمان نظام پزشکی توسط اعضای جدید آن انتخاب شد.تصویر مردی را به عنوان رییس بزرگترین نظام صنفی کشور در رسانه ها دیدیم که ٧٨ سال از عمرش گذشته و دغدغه ای به عنوان یک پزشک در او نمایان نیست نه برای جامعه ی پزشکی نه برای نظام بهداشت و درمان کشور! چرا که سال ها در بالاترین سمت های بهداشت و درمان کشور حضور داشته و دیگر چیزی برای ارائه به نظام سلامت ندارد.این در حالی است که در انتخابات نظام پزشکی امسال صداهای جدیدی از سوی طیفی از پزشکان جوان،با انگیزه و کارآمد که خواهان تغییر در بافت سنّتی نظام پزشکی بودند به گوش می رسید.صداهایی که هر چه به روز انتخابات نزدیک تر می شدیم رساتر می شد و جامعه ی پر جمعیت پزشکان جوان که خواهان اصلاح سیاست های نظام پزشکی در جهت احقاق حقوق خود به عنوان عضوی از این صنف بزرگ بودند را با خود همراه کرد.پزشکانی که بر خلاف همکاران مسن تر از خود،در رقابت بیشتری برای ورود به این رشته و قبولی در امتحان دستیاری تخصصی بوده و پس از فارغ التحصیلی با طرح اجباری در مناطق دورافتاده روبرو شده و پس از آن نیز در رقابت سختی برای پیدا کردن بازار کار قرار می گیرند. همچنین دستیاران تخصصی که خواهان توجه به وضعیت معیشتی خود در کنار برخورداری از حق بیمه و اصلاح شرایط نامعقول و ظالمانه ی تعهد دوره ی دستیاری و تعیین سقف ساعات کاری در بیمارستان ها بودند به این موج جدید پیوستند. کسانی که نه فقط پیگیر حقوق خود بلکه خواهان تعامل با نهادهای قانونگذار برای ایجاد قوانین و سیاست گذاری هایی در جهت ترمیم رابطه ی پزشک و بیمار و احقاق حقوق متقابل آن ها بودند.
فراهم شدن امکان انتخابات الکترونیک باعث شد خیل عظیم پزشکان عمومی و دستیاران تخصصی که در روز انتخابات در مراکز درمانی کشیک بوده و نمی توانستند در مکان های اخذ رأی حاضر شوند اجازه مشارکت پیدا کنند. همین خبر کافی بود تا با کمک شبکه های اجتماعی و خبررسانی وسیع و استقبال پزشکان جوان،پیروزی طیف جدید مسجل شود. اما ظاهراً این علاقه ی جوانان برای تغییر، به بزرگان این قوم خوش نیامد و باز جدال رستم و سهراب و پیر و جوان اینبار در میان سپیدپوشان جامعه شکل گرفت که نتیجه اش همان شد که فرهنگ کهن ما میطلبد؛آنجایی که پیر،توان حذف جوان را ندارد به نیرنگ روی می آورد و چه نیرنگی کمرشکن تر از حذف نقطه ی قوت طیف جوان یعنی انتخابات الکترونیک و آن هم در ظهر روز انتخابات تا دیگر فرصتی برای راه جایگزین باقی نماند. باز هم مصلحت بر این بود که سهراب کشته شود نه رستم! چرا که سهراب ها افرادی ناشناخته و جوان بودند با هزاران ایده ی جدید برای تغییر که هر روز باید با آن ها جنگید،اما رستم ها اهل مصلحت و مذاکره و کنار آمدن با بزرگان! و باز هم سهراب کشته شد و نوشدارویی هم نرسید تا نشان دهد حتی قشر تحصیل کرده ی ایرانی هم از تغییر واهمه دارد و علّتی باشد بر اختلاف جامعه ی ما با جوامع پیشرفته ی جهان. جوامعی که ایده های نو میطلبند و ملجأ نخبگان مهاجر ما شده اند،مردمانی که راز پویایی جامعه را درک کرده اند که تغییر،اساس تحوّل است و درجا زدن،عامل خمودی و پوسیدگی یک ملت.
امیدواریم که ما جوانان امروز،آن موقع که غبار زمان بر وجودمان نشست،فراموش نکنیم مادامی که میدان برای ایده های نو باز نشود،پیشرفت نخواهیم کرد و محکوم به عقب ماندگی خواهیم بود.
با سلام واقعا ممنون از نوشته کاملا درست اتان حرف دل پزشکان جوانی امثال من بود واقعا برای تمامی افرادی که باعث این اتفاق ها در انتخابات الکترونیکی سازمان نظام پزشکی سال ۹۶ شدند از اعماق قلبم متاسفم و اینکه به عنوان پزشکی که با همکاران محترم تحلیل ها وبررسی های متفاوت و فراوان اتفاقات روزهای قبل از انتخابات و خود روز انتخابات و بعد انتخابات را انجام دادیم، می توانم بگویم که کاملا انتخابات می توانست بدون اشکال انجام شود ولی به دلیل سهراب کشی نخواستند که این اتفاق بیافتد حتی ساده ترین قانون هر انتخاباتی در این انتخابات… بیشتر