نظرات نویسندگان مهمان لزوما بازتاب دهنده نگاه صدای پزشکان نیست.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
روز ۲۸ اسفند مطلبی به قلم آقای دکتر امیرافراز فلاح در سایت و کانال تلگرامی صدای پزشکان منتشر شد که شاه بیت آن این جملات بود که «آیت الله تبریزیان موفق شده با پوشاندن لباس بومی سازی علم، بر خرافات و باورهای نادرست خود، ظاهری اسلامی و حکومتی به آنها بدهد. او تلاش کرده تا با جلب نیروهای انقلابی که آنها هم تصور میکنند با حمایت از طب اسلامی گامی در مسیر بومی سازی علم و اسلامی کردن پزشکی برداشته اند، به سودجویی خود ابعاد تازه ای ببخشد و در پوششی امن به سوداگری با جان و ایمان مردم بپردازد. سپاه پاسداران و بسیج، حوزه های علمیه، صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی و حتی بعضی شخصیت های انقلابی و مذهبی هر کدام به میزانی، رسانه ها یا اعتبار خود را در اختیار او قرار داده و به نیت کمک به سلامت مردم، از فردی کم سواد و فریبکار حمایت کرده اند.»
بنده قصد دارم متن دکتر فلاح را از ۴ جنبه مورد بررسی قرار دهم و نکاتی را در این زمینه یادآور شوم. از این رو متن را به ۴ بخش تقسیم کرده ام که هر بخش را با یک سوال آغاز نموده ام:
یک. آیا متن دکتر فلاح از نظر علمی خالی از اشکال است؟
نویسنده متن مورد نظر دانسته یا نادانسته تلاش کرده است از روش تحلیل محتوا برای بررسی ادعای خود استفاده کند، منتهی کار هم ناقص است و هم سوگیرانه. کلیدواژه ها نامشخص، روش جستجو مبهم، بیان داده ها از چند منبع مشخص و حذف و کوچک نمایی داده های منابع و نبود زاویه بندی مناسب در استخراج داده ها، نتایج به دست آمده توسط نویسنده را از نظر باورپذیری و تاییدپذیری زیر سوال می برد. به تعبیر ساده تر با کمی تأمل می توان فهمید که نویسنده کاملا سوگیرانه تلاش کرده است ایده خود را به اثبات برساند و لاجرم روند گزارش تحقیق خود را با ابهام همراه کرده است. پژوهش صورت گرفته توسط نویسنده تکرارپذیر نیست چون شما نمی توانید بفهمید او چه کرده است. معلوم نیست که محدوده جستجو کدام وبسایتها را دربرگرفته است چون فقط تعداد خاصی وبسایت مشخص و شاخص نام برده شده است در حالی که یک جستجوی ساده در وبسایتهای خبری دیگر نیز نشان می دهد که آنها نیز خالی از مطلب نبوده اند. به عنوان نمونه یک مطلب ترویجی در سایت عصرایران و دو مطلب ترویجی در سایت انتخاب کاملا نادیده انگاشته شده است.
دو. آیا متن دکتر فلاح از نظر منطقی خالی از اشکال است؟
اگر بخواهیم متن را از نظر منطقی بررسی کنیم باید سیر رسیدن به نتایج از گزاره های اولیه را بررسی کنیم. یکی از نتایج بیان شده در انتهای متن این است که بومی سازی علم علت حمایت نیروهای انقلابی از تبریزیان بوده است. این مساله چند اشکال دارد، اول این که نویسنده در مقدمه متن اشاره ای به بومی سازی علم و اسلامی سازی دانش کرده است که اصطلاح مجعولی است، چرا که جریانی که ایشان از آن نام می برند تولید علم بومی و دانش اسلامی است که بیان ایشان دو چیز را روشت می سازد یکی آن که با مفهوم این دو موضوع آشنا نیستند و ثانیا با خود اصطلاح نیز به درستی مأنوس نیستند، با کمی تأمل می توان متوجه شد که دانش اسلامی با اسلامی کردن دانش کاملا متفاوت است. البته متن های قبلی ایشان درباره طب به اصطلاح اسلامی نیز مصرانه در پی پیوند زدن ایده بومی سازی علم (اصطلاح خاص نویسنده) با این رویکرد نه طبی، نه اسلامی، نه بومی دارد. رویکرد آقای تبریزیان طبی نیست چون تجربه را دانش آفرین نمی داند، اسلامی نیست چون پر است از برداشتهای شخصی و خودسرانه و بومی نیست چون اکثر روایات طبی مربوط به منطقه ای متفاوت از ایران هستند. با این حساب بنده از این به بعد اصطلاح جایگزین «نه طبِّ نه اسلامی» را برای این رویکرد سودجویانه استفاده می کنم.
دومین اشکال این است که نویسنده از درج ۱۵-۲۰ خبر و مصاحبه در چند خبرگزاری که در هیچ کدام نشانه ای از تایید گزاره مقدماتی ایشان موجود نیست نهایتا به این نتیجه می رسد که نیروهای انقلابی به دنبال بومی کردن و اسلامی کردن دانش اطراف آقای تبریزیان گرد آمده اند، به تعبیر ساده تر یا حلقه های میانی ادعای نهایی وجود ندارند یا نویسنده از ذکرشان خودداری کرده است که بررسی داده های بیان شده در متن ایشان نشان می دهد که احتمال اول قوی تر است.
سومین اشکال این که نویسنده متن از درج یک مصاحبه در سه قسمت در یک خبرگزاری نتیجه گرفته است که آنها طرفدار آقای تبریزیان هستند ولی از درج دو مطلب در خبرگزاری نزدیک به دولت چنین نتیجه ای نگرفته است، فارغ از اینکه چگونه می توان چنین نتیجه ای گرفت، باید از نویسنده پرسید چرا به مسیر استنتاج خود پایبند نمانده اید و از کنار مطلب درج شده در خبرگزاری نزدیک به دولت عبور کرده اید.
سه. آیا متن دکتر فلاح، متنی منصفانه است؟
نویسنده متن درج مصاحبه مفصل با آقای تبریزیان در خبرگزاری فارس را نشانه حمایت یک جریان از «نه طبِّ نه اسلامی» دانسته است ولی غیرمنصفانه جمله ابتدای این مصاحبه را نادیده گرفته است:
«لازم به ذکر است این گفتهها از سوی خبرگزاری فارس نه تأیید و نه رد میشود. همچنین متخصصان فن و منتقدان طب اسلامی میتوانند دیدگاههای خود در این باره را مطرح کنند تا منتشر شود.»
نویسنده متن باید این سوال را پاسخ دهد که آیا این جمله نشان دهنده تاییدی بودن مصاحبه مورد ادعای نویسنده است؟
فارغ از این، مصاحبه فارس با آقای تبریزیان یکی از بهترین متن ها برای محاجه کردن با جریان «نه طبِّ نه اسلامی» است، چرا که بسیاری از تناقضات و اشتباهات این جریان در همین مصاحبه به خوبی رخ نموده است.
چهار. آیا متن آقای دکتر فلاح از نظر عملیاتی سودمند است؟
نویسنده متن باید توضیح دهد که نتیجه سوگیرانه ای که گرفته است چه تأثیری در رویکرد آینده ما با جریان «نه طبِّ نه اسلامی» خواهد داشت؟ آیا تقلیل دادن یک جریان با بدنه اجتماعی متکثر به نهاد یا یک جریان، گرهی از کار ما خواهد گشود؟
نویسنده متن خوب است قبل از این که مجددا بخواهد درباره جریان «نه طبِّ نه اسلامی» مطلبی بنویسد مطالعه ای در باب هومیوپاتی و سیر گسترش آن در جوامع اروپایی و آمریکایی بیندازد تا بتواند درباره طب اسلامی نیز دقیق تر بنویسد. جریان طب اسلامی اولین جریانی نیست که سعی می کند رفتارهای طب رایج را زیر سوال ببرد، قبل از آن هم جریان های دیگری بودند که هنوز هم فعال هستند و بعضا با جریان جدید همنوا شده اند. اگر قصد داریم با این جریان به روش صحیح مقابله کنیم اول باید به خوبی آن را بشناسیم و ثانیا تصمیم صحیحی درباره آن اتخاذ کنیم. به تجربه دیده ایم که سیاسی کردن مسائل اجتماعی کمکی به حل مسائل نکرده و صرفا به درد دعواهای پیش انتخاباتی و مناظرات جنجالی بی نتیجه سیاسی می خورد. خوب است که نویسنده متن نگاهی به برنامه های تبیینی جریانی که آن را محکوم به حمایت از تبریزیان نموده بیاندازد و ببیند که موضع گیری هایی که از دل حوزه علیه جریان «نه طبِّ نه اسلامی» اتخاذ شد نتیجه نشست و برخاست های کدام گروه ها بوده است.
سال گذشته توفیقی اجباری دست داد تا با بعضی از طلاب حوزه درباره این موضوع به گفتگو بنشینیم و نقدهای خودمان را بیان کنیم. تجربه شخصی بنده نشان داد که بهترین مسیر برای جدا کردن بدنه جامعه از این جریان فرصت طلب تبیین خطاهای اساسی موجود در رویکرد این افراد مدعی است. در این گفتگوها بنده خطاهای عمده و اساسی این جریان را به دوستان حوزوی متذکر می شدم و بعد از بیان آنها نگاه ها کاملا تغییر می کرد و آنها تصدیق می کردند که با این اوصاف مخالفت پزشکان با این جریان، مخالفتی معقول است نه از سر منفعت. امید که دوستان جامعه پزشکی به جای موضع گیری های تعصبی و از روی تقلید، کمی وقت بگذارند تا بتوانند دست پر و بدون جنجال بدنه اجتماعی را از حرکت به سمت جریان طب تکفیری بازدارند.
پاسخ بدهید
3 نظر برای مطلب "نقدی بر مقاله دکترفلاح با عنوان «حامیان جریان تبریزیان و طب اسلامی چه کسانی هستند»"
با علیک سلام
متن دکتر فلاح مستند هست… ولی مستند به چه؟ به بخشی گزینشی از حقیقت
این همه جار و جنجال و قیل و قال برای چه؟
وقتی دارد جواب میدهد، هزینه کنید و بررسی و علمی کنید… نه مخالفتهای خنده دار و از روی حسادت
یک جستجوی ناقابل در مورد «درمان شدگان طب اسلامی» در آپارات و تلگرام و اینستاگرام و… کافی است تا متوجه بشید که حداقل بجای شاخ و لگد زدن، باید تحقیق علمی و آزمایشگاهی صحیح بکنید…