کنکور سراسری سال ۱۳۹۷ پنجشنبه و جمعهی گذشته برگزار شد. کنکور برای هر کدام از ما یادآور خاطرات مختلفی است. احتمالا بخش زیادی از این خاطرات برای اکثر ما، خاطراتی پراز استرس و فشار است و به همین دلیل است که همدلانه برای داوطلبان کنکور همیشه آرزوی موفقیت و آرامش داشتهایم. اما طی سالهای اخیر اتفاقی افتاده که نه تنها فشار آزمون کنکور را دو چندان کرده است، بلکه عواقبی دارد که سالهای بعد خود را نمایان میکند. در ابتدا به جدول زیر که آمار داوطلبان به تفکیک است، نگاهی بیندازید:
از یک میلیون و ۱۱ هزار داوطلب، ۵۹ درصد (نزدیک ۶۰۰ هزار نفر) از داوطلبان زنان هستند. در رشته تجربی نیز ۶۳% (۴۰۴ هزار نفر) نیز زنان هستند. به نسبت سال قبل نیز ۲۷ هزار نفر بیشتر شرکتکننده ثبتنام کردند.
چیزی که جلب توجه میکند این است که مجموع داوطلبان رشتههای ریاضی و انسانی (۳۴۸هزار نفر) چیزی حدود نصف شرکتکنندگان رشته تجربی (۶۴۲هزار نفر) است. تا چند سال قبل شرکت کنندگان رشتههای ریاضی و تجربی تقریبا برابر بودند و حتی دههی هشتاد داوطلبین ریاضی بیشتر بودند. برای بررسی سیر تعداد داوطلبان در سال های اخیر به جدول زیر دقت کنید:
اتفاقی که طی چند سال اخیر افتاده و رفتهرفته شدت گرفته است، اقبال غیرطبیعی داوطلبین به رشته تجربی است.
قطعا رقابت بین این تعداد زیاد داوطلبین، دانشآموزان را متحمل فشار بسیار بیشتری میکند. همچنین درنظر بگیرید که عمده این داوطلبان تنها برای سه رشته برتر، یعنی پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی، وارد این کارزار شدهاند و با تصور غلط این که پرستاری، فیزیوتراپی، تغذیه و … درآمد یا پرستیژ کمتری دارند، وارد این رشتهها نخواهند شد. بنابراین عده زیادی برای تعداد صندلیهای کمی رقابت شدیدی دارند. نتیجه این که بسیاری از افراد شکست خواهند خورد. آنان یا سالهای بعدی شانس خود را دوباره امتحان میکنند که باعث افزایش تجمعی بیشتر شرکت کنندهها خواهد شد، یا رقابت را ترک میکنند و با آسیبهای روانی، دچار احساس خسران برای حداقل یک سالی میشوند که برای کنکور اختصاص داده بودند.
در نظر بگیرید که در سالهای اخیر تعداد قابل ملاحظهای از دانشجویان یا فارغالتحصیلان رشتههای فنی و علوم انسانی نیز با هدف قبولی در آن سه رشته، در کنکور تجربی شرکت میکنند. به طور مثال در کنکوری که امروز (جمعه ۸ تیر ۱۳۹۷) برگزار شد، دکتر خدایی رئیس سازمان سنجش آموزش کشور بیان کرد: «در سال جاری ۱۳ درصد داوطلبان علوم تجربی را دانشجویان یا فارغ التحصیلان سایر رشتهها شکل میدهند که این موضوع میتواند به دلایلی نظیر اشتغال و همچنین تصمیماتی باشد که در حوزه کنکور سراسری اتخاذ شده است.» یکی از این تصمیمات به گفته ایشان این است که «در سال گذشته وزارت علوم و بهداشت مصوباتی داشتند که بر اساس آن تحصیل رایگان تنها در یک رشته مجاز میباشد که البته با رأی عمومی هیئت عمومی دیوان عدالت اداری لغو شد.» [۱] برای درک بهتر این موضوع دقت کنید که ۱۳ درصد داوطلبان رشته تجربی حدود ۸۳ هزار نفر هستند و کل داوطلبان رشته ریاضی ۱۴۰ هزار نفر بودند. به نظر میرسد بخشی از ۲۷ هزار نفری که رشد داوطلبان امسال نسبت به پارسال بودند نیز با همین ۸۳ هزار نفر قابل توجیه باشد.
این اقبال گسترده به رشته تجربی و درصد قابل توجه دانش آموختگان سایر رشتهها، چند آسیب جدی دارد:
۱) اول آن که برای تحصیل در سال پیشدانشگاهی و سالهای دانشگاه رشته اول، هزینههای قابل توجهی (توسط دولت و یا توسط خود فرد و خانوادهاش) میشود که با این تغییر رشته یا ترک تحصیل دانشگاهی، بیثمر بودهاند.
۲) دوم آن که فرد چند سال (به اندازه یک سال پیش دانشگاهی و سالهای تحصیل رشته اول خود یا حتی سالهای پس از فراغت) دیرتر وارد بازار کار خواهد شد.
۳) آسیب سوم که کمتر مورد توجه عموم و موضوع اصلی این یادداشت است، موضوع توقعات آنان است. حدس زده میشود که این اقبال به رشتههای علوم پزشکی به دلیل مسائل اقتصادی باشد. در واقع یک مهندس یا دانشجوی رشته مهندسی احساس میکند به واسطه رشته خود (به علت اشباع بازار مهندسی، کمبود شغل مرتبط، درآمد پایین و …) آینده مطمئنی ندارد، بنابراین خود را برای رقابت در کنکور تجربی آماده میکند تا با قبولی در رشته پزشکی، درآمد خوبی را در سالهای پس از فراغت از آن خود کند. به فرض این که در هیچ قسمتی از این روند شکست نخورد و وارد رشته پزشکی شود، خطری بالقوه جامعه را تهدید میکند:
فردی که برای بار اول کنکور میدهد و صرفا به علت تمایلات اقتصادی بنا دارد وارد رشتههای علوم پزشکی شود، توقع دارد که خیلی زود به پول برسد. اما فردی که یک رشته را رها کرده، مجددا کنکور داده است و برای کسب درآمد به پزشکی آمده است؛ احتمالا توقع بسیار بیشتری دارد. در نتیجه هنگامی که سختیهای رشته در دوره کارآموزی و به خصوص کارورزی آغاز میشود سرخورده میشود و ناخودآگاه سعی میکند با غر زدن و یا اهمال کاری این دوره را سپری کند؛ پس از فراغت و در دوره طرح یا سربازی، توقع دارد به درآمد هنگفتی که تصور میکرده برسد و احترام و پرستیژی که منتظرش بوده حاصل شود. اما هیچ کدام به دست نمیآید و بیشتر سرخورده میشود. و در نهایت و پس از چندین سال که مستقلا میتواند مطب دائر کند و کار کند، در ناخودآگاه مردم را مقصر این سرخوردگی میداند و ممکن است با بدخُلقی یا کسب درآمد غیرمشروع از آنان انتقام بگیرد. کسی که برای پول پزشکی میخواند، مردم را نیز به شکل پول میبیند و به مشکلات آنان بیتوجه میشود. در نتیجه آن چیزی که اکنون -به زعمنگارنده تا حدی به ناحق و اغراق شده- پیرامون جامعه پزشکی گفته میشود، واقعا به حقیقت خواهد پیوست. البته که از طرف دیگر، هر کس و از هر رشته که از سر علاقه و خدمت به خَلق وارد این ماراتن میشود، قطعا هم خود موفق خواهد شد و هم مردم از او راضی خواهند بود.
به علاوه تعدادی از خانوادهها برای دور زدن رقابت کنکور، فرزندان خود را برای تحصیل در رشتههای علوم پزشکی به سایر کشورها میفرستند که تعدادی از آنان پس از اتمام دوره عمومی به کشور بازمیگردند و وارد بازار کار میشوند. به عنوان نمونه سالیانه ۲۰۰ داروساز فارغالتحصیلِ خارج از کشور به کشور برمیگردند که باید توقعات آنان (بازار کار مناسب و درآمد مکفی) برآورده شود. بدیهی است در صورتی که این افراد نیز به مطالبات خود نرسند، بیشترین آسیب را در وهله اول مردم (مراجعین آنان) و پس از آن جامعه علوم پزشکی خواهد دید.
در زمانهایی که فشار اقتصادی بر مردم زیاد بوده (سالهای پس از جنگ و سالهای اخیر) داوطلبین رشتههای تجربی نیز بیشتر بوده است. تا کنون مطالعهای برای بررسی ارتباط بین اقبال به رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی و سطح رفاه مردم، رشد اقتصادی و تورم انجام نشده است. اما اگر پیشفرض بگیریم که ارتباط معناداری وجود دارد، بیراه به نظر نمیرسد.
اما برای جلوگیری از آسیبهای آن چه باید کرد؟
به نظر میرسد شاید ضروری باشد که پیش از هر چیزی به مشاورههای انتخاب رشته دوره کنکور توجه بیشتری شود. باید دانشآموزان و خانوادههایشان را تشویق کرد که مهمترین معیار انتخاب رشته علاقه داوطلب باشد. باید خیلی عیان بیان کرد که عصر طلایی پزشکی نیز گذشته است و فارغالتحصیلان فعلی پزشکی درآمدهای خارقالعاده ندارند و درصد کمی از آنان به سطحِ رفاه بالاتر از متوسط میرسند. (به عنوان نمونه نگاه کنید به مصاحبه رییس انجمن متخصصین داخلی پیرامون درآمد پزشکان در سال های اخیر[۲] ) مردم در سطح جامعه تصور می کنند به محض قبولی یک فرد در رشته پزشکی، پول برای او سرازیر می شود و یک عمر در آسایش و آرامش خواهد زیست. بخشی از این تصور با دیدن پزشکانی حاصل شده است که ۲ دهه یا بیشتر مشغول به کار بودهاند و مطب های شلوغی دارند و شهره شدهاند. همان ها که برای نسل بعدی خود تصمیم می گیرند و گاهی پزشکان جوان را به چشم رقیب می بیننند. عدهای معدود که تازه به فکر اشباع شهرهای بزرگ از پزشکان افتادهاند و پزشکان جوان را به کار در مناطق محروم (گاهی با حقوق اندک) مجبور می کنند ولی خود هیچ گاه در کارنامه خود سابقه خدمت رسانی در مناطق محروم ندارند و حتی برخی از آنان حاضر نیستند حتی در موارد خاص و برای افراد بی بضاعت از قیمت ویزیت یا عمل های خود بکاهند. طبیعی است که این درصد ناچیز از پزشکان درآمد هایی نجومی و زندگی هایی رشک برانگیز داشته باشند. اما این افراد نمایان گر جامعه پزشکان نیستند. بلکه تنها پردرآمدترین آن ها هستند. به نظر شفاف سازی توسط وزارت بهداشت و نظام پزشکی در پرداختی های پزشکان، باعث شود تا اولا مردم با دید منصفانهتری به پزشکان (و مخصوصا پزشکان جوان) نگاه کنند و هم فشار کمتری به فرزندان خود برای “دکتر شدن” میآورند.
و همچنین بد نیست واقعیتهایی که بسیاری از ما پس از چند سال به آن رسیدیم (منجمله سختی رشته های علوم پزشکی، اشباع نسبی اکثر رشتهها در شهرهای بزرگ، بیگاریهای مدرن به اسم کارورزی، دستیاری و طرح) برای داوطلبان کنکور بیان شود. بسیاری از ما با تصوراتی متفاوت وارد رشته پزشکی شدیم و حین تحصیل فهمیدیم به نام آموزش، چگونه به راحتی عده ای از بهترین جوانان کشور افسرده و سرخورده میشوند. دانشجویانی که به علت علاقه وارد رشته پزشکی شدهاند نیز گهگاه در مقابل این ناملایمات تحمل از دست می دهند، کسی که به علت تمایلات مادی پزشکی خوانده است تحمل این سختی ها برایش دشوار تر خواهد بود.
باید به داوطلبان کنکور صراحتا گفت اگر آن چیزی که علاقه دارید انتخاب کنید، موفق خواهید بود. در پزشکی ممکن است به درآمد برسید، اما اگر علاقه نداشته باشید خوشحال نخواهید بود. حتی در پزشکی ممکن است به پول نرسید که در آن صورت بر عبث پاییدید.
سلام وقت بخیر اگر در ایران پزشکی عمومی بخونم میتونم برای تخصص به آمریکا برم ؟ یا آمریکا مدرک ایران رو قبول نمی کنه ؟سطح پزشکی و اعتبار کشور ترکیه چطوره ؟