یادداشت

سیاست انفعال

نظرات نویسندگان مهمان لزوما بازتاب دهنده نگاه صدای پزشکان نیست

بسمه تعالی

به نیابت از کادر درمانی اعم از دانشجویان ، پرستاران ، کارآموزان ، کارورزان ، دستیاران و اساتید و اقشار دیگر ملت شریف ایران در تمامی مراکز درمانی

در ابتدا نظر به وقایع حادث شده در یک ماه اخیر ، لازم به ذکر چندین نکته است

حدود یک ماه از انتشارِ خبرها پیرامونِ شیوعِ عاملی بیماریزا که به نام کورونا شناخته می شود می گذرد ، از نحوه و الگوی شیوع سریع و گسترده ی آن از ابتدای امر پرواضح بود که روند جاری در صورتِ انفعال به سوی چیزی شبهِ فاجعه پیش خواهد رفت

از این رو اکثرِ ملل و نه فقط کشورهای مجاور چین و نه فقط کشورهای توسعه یافته بلکه اکثریتِ کشورها شروع به اقدامات اولیه ی کنترل عفونت و محدود سازیِ شیوع و خسارات در ابعادی وسیع نموده و هم راستا با این امر با استفاده از حداکثر ظرفیتِ رسانه های خود چه خصوصی و چه دولتی خبررسانی و آموزش های پیشگیرانه را نیز در مقیاسی گسترده آغاز نمودند ، که باید توجه داشت کشور مبدا ، چین با آن حجم امکانات گسترده و شدیدِ کنترلِ عفونتِ اصولی و برنامه ریزی شده ، پس از گذشتِ یک ماه هنوز درونِ مرزهای خود موفق به مهارِ این فاجعه ی همه گیر نشده است

ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که اصول و دستورالعمل های کلی و اولینِ کنترل عفونت ، مبتنی بر تصمیمات لحظه ای یا مقطعی نیستند ، بلکه ضوابط و قوانینی از پیش تعیین شده و اجرایی در تمامیِ زمینه های مربوطه بوده که در تمامیِ کشورها از جمله کشورِ ما ایران از سال ها قبل موجود بوده و زیرساخت های تصمیم گیری و اجرای آن ها بر اساس پروتکل های مصوب منطقه ای و بین المللی سال هاست که موجود بوده و در تمامیِ مقاطع تدریس نیز میشده است

اصول اولیه اجرایی و مدیریت در هر بحران ، به ویژه شیوعِ یک عاملِ بیماریزای همه گیر اصول ثابتی را شامل می شوند ، از قبیل بررسی و ارزیابی و سپس مسدود کردنِ فیزیکی و سخت افزاریِ تمامیِ راه های انتقالِ عاملِ مذکور به کشورِ تابعه

ابلاغِ پروتکل های کنترل عفونت اعم از فراهم آوری ظرفیت های لازم چه منابع انسانی چه تجهیزاتی اعم از دارویی ، حفاظتی ، غذایی و ذخیره ی آن ها در مقیاسی متناسب ، اماکنِ ایزوله و غیره می باشد

برقراریِ سیستم گسترده و دقیقِ نظارتی و پایشی به منظور کنترل و مدیریتِ بهینه ی تجهیزات و سیاست های پیشگیرانه و درمانی

و اصولی دیگر

در خلالی که دُوَلِ متبوعِ اکثریتِ کشورها مشغولِ انجامِ این اصول و تامینِ هرچه بیشترِ ایمنی و سلامتِ شهروندانِ خود بودند و از ثانیه های طلاییِ موجود جهتِ انجامِ وظیفه ی اصلی و یگانه علتِ وجودیِ خود یعنی خدمت به ملتِ خود حداکثر استفاده را می بردند ، در کشورِ عزیزِ ما ایران ، نه تنها اثری از خبررسانی مشاهده نمی شد ، بلکه هیچ سیاستی مبتنی بر عملگرایی و مقابله با این فاجعه نیز صورت نگرفت ، نه پروازی لغو شد ، نه مرزی بسته شد ، نه مرکزی دایر شد ، نه ظرفیتی فراهم شد ، نه تایید یا خبررسانیِ شایسته شد ، هیچ و هیچ

من بالشخصه در مقامِ نویسنده ی این سطور حتی با ممارست و تلاش فراوان دلیل و توجیهی منطقی برای این انفعال پیدا نکردم ، چرا که هرگونه خطا ، انفعال و یا سهل انگاری در تامینِ سلامتِ جامعه و ملت گناهی نابخشودنی بوده و مثالِ بارزی است از نقضِ ساده ترین حقوقِ انسانی و شهروندیِ هر انسانی که همان تامینِ امنیت و سلامت وی بوده و از دیدگاهِ نویسنده ی این سطور این خطا در مقیاسِ عظیم تفاوتی با امضا کردنِ حکمِ مرگِ چندین هزار یا چندین میلیون شهروند و قتلِ آن ها نداشته و از دیدِ اینجانب این نادیده انگاشتنِ سلامت و زندگی چه در مقیاس انفرادی و چه در مقیاسِ کلان تفاوتی با سایر جنایات جنگی نداشته و مسببینِ آن بر اساسِ تمامیِ انواعِ قوانین شایسته ی نه تنها بدنامی و محاکمه بلکه لایقِ چوبه ی دار می باشند

و خب ، کار به اینجا ختم نشد ، سرانجام فاجعه به پشت دروازه های شهر و کشور رسید ، دروازه ای از انفعال که یارای پیشگیری از هیچ شیوعی نداشت ، و به این ترتیب فاجعه آغاز شد

و سیاست های اجرایی با هر دلیل و منطق چه سیاسی و چه خیر آغاز شد و نهادهای مرتبط به عنوانِ سیاستِ نخستین ، تکذیب را انتخاب نموده ، و مسئولینِ ذیربط در خلالی که تعدادِ مبتلایان و ناقلین کاملا مستقل و بدونِ ارتباط با آمارِ رسمیِ اعلام شده روزانه و کوچه به کوچه افزایش می یافت ، انفعالِ پیشین را تحتِ عنوانِ تکذیب همچنان ادامه داده و تنها شاهدِ گسترش و جهش های متنوعِ این فاجعه بودند

و خب منطقا از جایی به بعد ، دیگر سیاستِ انفعال ظرفیتِ خود برای تکذیب و مخفی سازیِ فاجعه را از دست داده ، هرج و مرج آغاز می شود ، فاجعه ای که مدت ها پیش از تایید به میانِ ما آمده بود ، در کوچه ی ما ، میانِ همشهری های ما ، در بخشِ ما ، در درمانگاه ، اورژانس و برای گسترده شدنی روزافزون منتظرِ لحظه ی تایید و رسانه ی ما نمانده بود ، دشمن تا میانه ی شهر پیش آمده بود که مسئولین بانگِ نبرد را سر دادند و چه بانگی! بی تجهیزات ، بی نقشه ، بی هدف ، بی نیرو !

و هنوز نه قرنطینه ای بود ، نه سیستم نظارتی ، نه یکپارچه سازی و هدفمند کردنِ منابعی و نه حتی کنترل خسارتی و فاجعه به ما می خندید و روز به روز حتی از مقیاسِ این حماقت ها نیز بزرگ و بزرگتر شد

مبتلایان در شهر میانِ جامعه ی سالم به زندگیِ روزانه و سرفه ها و آلوده سازیِ شهر و خانواده ی خود مشعول بودند و وقتی میوه ی ویروسِ فاجعه خوب رسید ، هجوم به مراکزِ درمانی آغاز شد

نه کنترل عفونتی ، نه ایزوله ی اصولی ، مبتلا در تختِ کنارِ بیمارِ پیوندی ، کنارِ مادرِ باردار ، کنار کودکِ خردسال ، در این شهر هیچ کس دلش به حال مردم نمی سوخت

سهل انگاریِ مسئولین و سیاست گذاران در تمامیِ زمینه ها در مراکزِ درمانی جریان داشت و دارد ، نبود تریاژ و سیستم نظارتی مناسب ، عدمِ کاهشِ جمعیتِ غیر ضروری اعم از بیمار و پرسنل ، عدم فراهم کردنِ زیرساخت های لازم جهتِ ایزوله و کنترل عفونت ، عدم اطلاع رسانیِ درست و جلوگیری از مراجعاتِ بی مورد به مراکز درمانی

جای تاسف است مشاهده ی چندین و چندین باره ی مسائلی که اگر رنگِ واقعیت نداشتند یقینا خنده دار به نظر می رسیدند ، مثلِ بیمارانِ مشکوک و مبتلا و ناقل که از اورژانسِ مراکز با رضایتِ شخصی مرکز را ترک کرده به میانِ شهر و خانواده ی خود بازگشتند ، مثلِ فراخوان برای شرکت در دوره ی آموزشیِ مقابله با کرونا در سالنی ۳۰۰ نفری برای پرسنل درمانی که نتیجه ی مستقیمِ آن قرار گرفتنِ بیش تر در معرضِ ابتلا به ویروس و بازگشتِ مجددِ این ناقلینِ جدید به میانِ جامعه می باشد ، اینکه بیمارانِ ایزوله ملاقاتی دارند ، اینکه پرسنل درمانی از دنیا بروند و تکذیب کنی و قبل از مواجهه ی پرسنلِ درمانی با بیمارِ مشکوک به وی اطلاع داده نشده باشد ، اینکه برای ایزوله کردنِ بیمار لزوما در انتظارِ تست مثبت باشند آنهم ایزوله ای که تنها یک سطح دارد ، اینکه مراکز بخش هایی مملو از بیماران مشکوک داشته باشند اما آمارِ مبتلایان همچنان غیرواقع اعلام شود

موافقم ، این مثال ها بیش از آن دور از منطق و تعقل به نظر می رسند که بخواهند واقعی باشند ، اما متاسفانه چیزی جز واقعیت نیستند

و خب ، در جایی که فقدانِ اطلاع رسانیِ پیش از بحران باشد ، طبیعتا هدایتِ افکار و جامعه پس از بحران نیز عملا معنای خود را از دست داده و در چنین شرایطی نه تنها ویروس بلکه هرج و مرج حاصله نیز روز به روز جهش پیدا می کند ، مردم به سوی داروخانه ها سرازیر می شوند ، ماسک کمیاب می شود ، خبر می رسد که ماسک فیلتردار در روزهای آتی در کشور به پایان می رسد ، دارو ، عوامل ضد عفونی کننده ، بازار سیاه درست می شود ، قیمت ها عجیب می شوند و بالاخره ، ترس حاکم می شود

شاید بر اساسِ اخبارِ غیرِ واقعِ رسانه اینگونه استنباط شود که در شروع فاجعه هستیم اما دشمن به میانه ی شهر رسیده و اکنون در شهری زندگی می کنیم که بیش از آن گرفتار شده که حتی از وسعتش اطلاعی داشته باشد

در چنین شرایطی که مراکز درمانی از نبودِ سیاست های درست و اصولی و همینطور کمبودِ شدیدِ امکانات رنج می برند ، ما جامعه ی پزشکان و تمامیِ کادرِ درمان و همکارانِ دیگر از موضوعی دیگر رنج می بریم

چیزی که روزانه با آن دست و پنجه نرم می کنیم ، سیستمِ درمانی و مسئولین و توقعاتی غریب!

از دستیار ، اینترن و سایر کادر درمانی توقعاتِ عجیبی انتظار می رود  ، در محیطی که در آن هیچگونه کنترل عفونت درستی مشاهده نمی شود ، در مراکزی که هیچ شکل از تجهیزات حفاظتی فردی وجود نداشته و یا با کمبودِ بسیار مواجه است مسئولین از این قشر انتظارِ جدیدی دارند

بدونِ امکانات کار کنید ، بدونِ ماسکِ درست یا بدون هر عاملِ حفاظتیِ مناسبی بیمارانِ مبتلا را ویزیت کنید ، گویی که زندگی و سلامتیِ پزشک ، پرستار ، خانواده ی آنان و سایرِ کادرِ درمان آنقدر بی ارزش است که گویا میشود در سایه ی اثراتِ انفعالِ فوق الذکر به این راحتی هزینه شود

راستی ، در این زمان که روز به روز در اثرِ نبود امکانات و سیاست های حفاظتی بر تعدادِ مبتلایان و کشته شده های ما پزشکان و سایر همکاران افزوده می شود مسئولینی که تکذیب و انفعال را سیاست کردند کجا هستند که اینجا احدی از آنان دیده نمی شود؟

اما واژه هایشان در سرتاسر مراکز درمانی به گوش می رسد ، در بخش ها از ماسک استفاده نکنید مبادا که برای بیماران و همراهان بیماران رعب و وحشت ایجاد شود که اگر استفاده کنید با شما برخورد خواهد شد ! که آفرین بر شما ، شما خط اول و خط مقدم مقابله هستید!

واژه هایشان فقط اما ، نه خودشان ! نه خانواده هایشان! نه حتی اندکی تصمیم بر عمل!

راستی می دانید هر روز که بی نقشه و بی اطلاع پزشک و کادرِ درمانی را روانه ی این صفوفِ مقدم کردید ، چند نفر از ما را مبتلا کردید؟ چند مادر و خواهر و همسر را مبتلا کردید؟

می دانید که من ، نگارنده ی این سطور و بسیاری مانندِ من هیچ اطمینانی از هفته های آتیِ خود و خانواده  ی خود نداریم؟ که نمی دانیم مبتلا شده ایم یا نه ، نمی دانیم خانواده ی خود ، فرزندان ، مادران و همسرانِ خود را مبتلا کرده ایم یا نه

نمی دانیم که بهار را خواهیم دید یا نه ، جالب است ، فکر نمی کنم بدانید

ما پزشکان عادت داریم ، آن هنگام که نیاز داشتیم از ما در برابر اِفتراها ، ناملایمات ، شیادان و حتی هجمه های خودشان حمایت نکردند ، دلال خطاب شدیم و زندگی هایمان را ریال به ریال شمردند ، آن هنگام که قصدِ محبوبیت داشتند از ما و از بی خوابی ها و شبانه روز های ما و دردهای زندگیمان به اسمِ خود هزینه کردند ، وقتی به گمراهی نیاز داشتند ما را دزد خواندند ، ما را مشابه به خود ، جدا از جامعه خواندند و مردمی غریب و پول پرست و خودخواه خواندند ، سکوت کردیم که به غلط صدای بلند را هزینه ای گزاف می دانستیم

ولی دیگر نه ، بیش از این نه ، ما هم شهروندیم ، ما هم از همین کوچه هاییم ، من برادرِ فلانی ام ، من خواهرِ فلانی ام ، من هم کسی را دوست دارم ، من هم مادری دارم ، من هم زنده ام و حقِ زندگی دارم ، من هم عضوی از همین شهر و همین کوچه ها هستم !

راستش را بخواهید هزینه کردن خیلی هم سخت نیست ، جوانانِ انقلابی و پرشور را بدونِ تجهیزات و آموزشِ درست به خطوطِ مقدمِ جبهه های نبرد فرستادن سخت نیست و بعد افتخار کردن به خیلِ بی شمارِ شهدایی که می توانستند خیلی کمتر از این باشند شاید ، سوء استفاده از احساسات و نیاتِ پاکِ ملت برای جبرانِ خطاها و کاستی های خود آنقدرها هم سخت نیست

از جان و خانواده ی پزشک هزینه کردن و پس از گذرِ بحران انداختنِ تمام تقصیرها به گردنِ پزشک هم سخت نیست ، می دانم که شما هم می دانید ، شمایی که در کنارِ انفعال به این هزینه کردن ها نیز عادت دارید

و جوابِ من به شما نه است ، قانون در تمامیِ ابعادِ خود محکوم کننده ی آن است که از پزشک یا هر فرد دیگری خواسته شود یا اجبار شود که در معرض خطر قرار گرفته سلامتی و زندگیِ وی و متعاقبِ آن سایرِ افرادِ جامعه که با آنان تماس خواهد داشت به خطر بیفتد

می گویید با ما برخورد می کنید؟ می گویید حق ندارید؟ چرا ، حق داریم ، و از این تضییعِ حقوق و قوانین شکایت می کنیم ، قوانینی که در ادارات و اتاق های ساختارهای خودتان نوشته شده و مصوب شدند و گویا خود هیچگونه اطلاعی از آن ها ندارید ، قوانینی که در تمامی سیستم های قانونی و بهداشتیِ دنیا جزوِ اساسی ترین قوانینِ برخورد با بحران و خطر به شمار می روند ، قوانینی که من به راحتی آن ها را ” حقِ زنده بودن و زنده ماندن ” خطاب می کنم

ما هنوز در این صفوف هستیم ، بودیم و هستیم ، هنوز و روز به روز برای کمک به شهر ، کمک به همشهریانی چون خودمان ، هنوز مبتلا می شویم ، هنوز می میریم ، که خودمان این مسیر را انتخاب کردیم و با عشق و آگاهی انتخاب کردیم ، اما به قولِ یکی از عزیزان داستانِ ما و شما به مثابهِ این مثالِ احمقانه است ، وضعِ پزشکان و کادرِ درمان مثلِ آتش نشانیه که با رکابی و دمپایی یه کاسه آب دستش بدین و بفرستینش وسطِ یه پلاسکوی پر از آتیش و بهش بگین ” خاموش کن آتیشو ، تو آتش نشانی و این وظیفته! “

بله ، ما هنوز در این صفیم ، می جنگیم ، ولی هزینه نمیشیم و به هیچ کسی هم اجازه نمیدیم که ما ، خونواده مون و یا هیچ شهروند دیگه ای رو هزینه کنه !

گفتیم اقدام کنید ، گفتیم و هنوز هم میگیم راه درست رو انتخاب و عمل کردن هیچوقت دیر نیست

بدینوسیله به نیابت از پزشکان و تمامیِ کادرِ درمان و همکاران ، مخالفت و اعتراضِ خود را پیرامونِ سیاست های غلط اتخاذ شده ی پیشین و جاری در رابطه با خود ، بحرانِ جاری و تمامیِ گروه های متاثر از آن بیان کرده و اعلام می کنیم ، چنانچه ترتیب اثری داده نشود ، نه تنها رویکردِ ما به این انفعالِ و خصومتِ ناخوشایند اعتصاب نخواهد بود بلکه به منظورِ احقاقِ این حقوقِ تضییع شده در تمامیِ مراجعِ ذیربط در این کشور و در مجامع بین المللیِ مرتبط اقدامی قاطع و موثر خواهیم داشت

امید به آنکه از اشتباهاتِ پیشینِ خود و سایرین آموخته ، شاید دیر اما همگی آغاز کنیم دفاع را ، کمک را ، میهن پرستی و مردمداری را و برای تحقق حقِ سلامتیِ ولی نعمتانِ خود ، هم میهنانِ خود و انجامِ تنها وظیفه ی خود که خدمت است ، همگی دوشادوش هم آنگونه باید و صواب است ، آنچه در توان داریم و بیش از آن را به کار گیریم

مِنْ أَجْلِ ذَٰلِکَ کَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا ۚ وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَیِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَٰلِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ

بدین سبب بر بنی اسرائیل حکم نمودیم که هر کس نفسی را بدون حق و یا بی‌آنکه فساد و فتنه‌ای در زمین کرده، بکشد مثل آن باشد که همه مردم را کشته، و هر کس نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده. و هر آینه رسولان ما به سوی آنان با معجزات روشن آمدند سپس بسیاری از مردم بعد از آمدن رسولان باز روی زمین بنای فساد و سرکشی را گذاشتند.

سوره ی مبارکه مائده ، آیه ۳۲

من الله توفیق

اسفندماه هزار و سیصد و نود و هشت

درباره نویسنده

ایمان ایزدپناه

ایمان ایزدپناه
فارغ التحصیل رشته پزشکی ، دانشگاه علوم پزشکی ایران

پاسخ بدهید

اولین نفری باشید که نظر می دهید

مرا مطلع کن از
avatar
wpDiscuz
Powered by Themes24x7