سرمقاله

قمار بزرگ روحانی؛ هزینه‌ی باخت را چه کسی می‌دهد؟

۱- از امروز، ۲۳ام فروردین‌ماه، طرح «فاصله‌گذاری هوشمند اجتماعی» آغاز شده‌است. با اجرای این طرح، بسیاری از شغل‌هایی که در ویرایش قبلی این طرح، یعنی طرح «فاصله‌گذاری اجتماعی» تعطیل شده‌ بودند، دوباره آغاز به کار کرده‌اند. البته باید گفت که با باز شدن ادارات و پایان تعطیلات نوروزی، این افزایش تردد از ۱۷ام‌ فروردین اتفاق افتاد.  وسایل نقلیه‌ی عمومی دوباره شلوغ شده‌اند و مردم برای کسب روزی به فضای عمومی آمده‌اند. با در نظر گرفتن اینکه در تمام طول اسفند‌ماه هم فشارها به دولت برای تعطیلی وسیع کسب و کارها و ادرات به شکست انجامید، تنها تعطیلی کامل نه حتی درهفته‌ی اول فروردین (مسافرتهای بسیاری انجام شد)، که فقط و فقط در هفته‌ی دوم فروردین اتفاق افتاد. به بیان دیگر، ایران در مقایسه با کشورهایی مانند چین، آمریکا، ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، آلمان، کانادا و … کمترین سطح تعطیلی کسب و کارها را تجربه کرده است.

۲- اما چگونه است که با کمترین سطح تعطیلی اقتصادی، ایران در بین کشورهای با درگیری وسیع، موقعیت ۸ام را از لحاظ میزان ابتلا و مرگ  دارد؟ آن قدر که نمکی از ارائه ی راهکارهای ایران به سایر کشورها برای کنترل بیماری سخن می گوید؟ جواب را باید در مبنای آمار مبتلایان در ایران جست‌وجو کرد. آمار در ایران فقط بیماران با «تست مثبت برای کرونا ویروس جدید» را شامل می شود. از کسانی که بستری نمی‌شوند هیچ تستی گرفته نمی شود. با حساب سر انگشتی، با توجه به اینکه طبق مقالات منتشر شده، فقط ۱۴ الی ۲۰ درصد افراد مبتلا دچار فرم شدید بیماری و نیازمند بستری هستند، پس تعداد بیماران واقعی در جامعه در حدود ۵ برابر مقادیر اعلام شده است. از سوی دیگر، اولین گزارش اپیدمیولوژیک بیماران مبتلا به کووید ۱۹ در دانشگاه تهران که به تازگی منتشر شده است، واقعیت دیگری را مشخص می کند: حساسیت تست تشخیصی کرونا در بیمارستان‌های دانشگاه تهران فقط ۵۱ درصد است. به بیان دیگر، فقط نصف کسانی که با مجموع علایم بالینی، تصویربرداری و آزمایشگاهی مبتلا به کرونا ویروس و تحت درمان هستند، تست مثبت دارند و فقط همین گروه در آمار به عنوان مبتلایان به کرونا اعلام می‌شوند. با این حساب باید بار دیگر تعداد مبتلایان را ۲ برابر کنیم؛ نتیجه ی حاصل این است که تعداد مبتلایان واقعی چیزی در حدود ۱۰ برابر تعداد فعلی است. کانال خبری رهنمون سلامت، تا به حال دو آمار برای مبتلایان و مرگ ناشی از «سندرم حاد تنفسی» اعلام کرده است که شامل مجموع بیماران مبتلا به کرونا با تست مثبت و منفی است. آمار اعلامی این کانال خبری با محاسبات بالا همخوانی نسبی دارد: تعداد مبتلایان را ۲۲۰ هزار نفر و فوت شدگان را ۱۴۴۰۰ نفر اعلام شده است. توجه به این نکته ضروری است آمار این خبرگزاری نیز افراد بستری را نشان می‌دهد، نه بیمارانی که به طور سرپایی درمان شده اند.

۳- اما حسن روحانی، در بحران حاضر بیش تر از آنکه شبیه کره، هنگ کنگ، ایتالیا، اسپانیا، فرانسه و آلمان عمل کند، شبیه به آمریکا و بریتانیا عمل کرد. ابتدا مثل ترامپ و بوریس جانسون بیماری را انکار کرد و سپس سعی کرد خطر را کمتر از واقعیت جلوه دهد. اما وقتی خطر را قبول کرد، برخلاف ترامپ و جانسون که به سمت سیاستهای سخت گیرانه‌ی فاصله‌گذاری اجتماعی رفتند، از همان ابتدا و تا به امروز سهل‌گیرانه‌تر از هر کشوری در این کارزار همه جانبه حاضر شد و کمترین حمایت های مالی را از مردم آسیب‌دیده کرد. استدلال روحانی این است که اقتصاد با این شیوه کمتر آسیب می بیند. بر خلاف نظر روحانی، در نظرسنجی نشریه‌ی مهم اقتصادی دنیا یعنی Financial times،  اکثریت قریب به اتفاق اقتصاددانان گزینه‌ی تعطیلی وسیع تر کسب و کارها در قبال کنترل سریعتر بیماری را به باز گشایی سریع تر اما کنترل ضعیف بیماری، ترجیح داده اند و ضرر اقتصادی آن را کمتر دانسته‌اند. نظرسنجی دانشگاه واشنگتن نیز دقیقا همین نتیجه را در پی داشته‌است. سازمان بهداشت جهانی نیز بارها و بارها تاکید کرده است که نباید تعطیلی وسیع را با کنترل نسبی بیماری لغو کرد؛ این تعطیلی ها باید تا کنترل کامل بیماری ادامه یابد تا بیماری دوباره شعله‌ور نشود. به عبارت دیگر، رویکرد روحانی نه با توصیه‌های بهداشتی و نه با توصیه‌های اقتصادی همخوانی ندارد.

۴- تا به امروز، حسن روحانی رویکردی مخالف همه‌ی توصیه‌های اقتصادی و بهداشتی در سطح جهان را در پیش گرفته است. البته توان تحلیل‌رفته‌ی اقتصاد ایران به علت تحریم‌های بی‌سابقه‌ی ایالات‌ متحده‌ی آمریکا قطعا از علل مهم این رویکرد است. اما در این مساله که آیا تصمیمات گرفته‌شده حداکثر توان ایران برای مقابله با این بیماری بوده‌اند یا نه، تردیدهای جدی وجود دارد. تعطیلی سریع وعجیب مجلس شورای اسلامی – که در هیچ کشوری اتفاق نیافتاد و به جرئت یک اتفاق تاریخی و تاسف‌بار است – نشان از آن دارد که نه فقط حسن روحانی، که سایر تصمیم‌گران کلان کشور نیز با تمام توان در صحنه حاضر نیستند. تردید دوم، تعلل عجیب روحانی در صحبت مستقیم با مردم است. اگر مشکلات اقتصادی عامل این تنگنا است، چرا با گفت‌وگوی رودررو و مداوم دلایل این رویکرد متفاوت نسبت به همه جای دنیا، برای ایرانیان توضیح داده نمی شود؟ کدام شواهد اقتصادی به اتخاذ چنین تصمیماتی منجر شده‌اند؟ آیا به راستی تصمیم گیران کلان به داده‌های درست و واقعی که با استدلالات پیشین از آمار اعلام‌شده فاصله ی بسیار دارند، دسترسی دارند؟

۵- قرار است طرح فاصله‌گذاری اجتماعی هوشمند بعد از اجرا ارزیابی شود و اگر دوباره تعداد مبتلایان افزایش یافت، تعطیلی‌ها از سر گرفته شود. سوال اساسی دقیقا همینجا شکل می‌گیرد: وقتی بر خلاف تمام تئوری‌ها و توصیه‌های بهداشتی و اقتصادی عمل می‌کنیم و منتظر نتیجه‌ی عملمان می‌مانیم، چنان که گویی هیچ شواهدی برای کمک به ما وجود ندارد، هزینه‌ی اشتباه احتمالی ما را چه کسی خواهد داد؟ آیا هزینه‌ی این قمار توسط روحانی و سایر ارکان حاکمیت پرداخت می شود، یا توسط مردمی که چاره‌ای ندارند جز قدم گذاشتن به جایی که می دانند بیماری و یا حتی مرگ انتظارشان را می کشد؟ جواب از پیش مشخص است. کاری که آنها می‌کنند، قمارکردن با پول دیگری است.

درباره نویسنده

احسان قدیمی

فارغ التحصیل رشته پزشکی و گواهینامه عالی بهداشت عمومی از دانشگاه علوم پزشکی تهران
ورودی 95 رشته ی ارتوپدی، دانشگاه علوم پزشکی تهران

Subscribe
مرا مطلع کن از
guest
1 دیدگاه
قدیمی ترین نظر
جدیدترین نظر نظر با بالاترین رای
Inline Feedbacks
View all comments
ایرانی
ایرانی
4 سال قبل

روحانی به فکر پول است نه جان مردم
اگر میخواست ایجاد قرنطینه و یا به زبان بزرگان مملکت فاصله گذاری، را اجرا کند باید همان روز اول قم را قرنطینه میکرد و یا حداقل قبل از شروع تعطیلات عید،شهرها رو قرنطینه میکرد تا مردم به مسافرت نرند و ویروس را منتشر نکنند

Powered by Themes24x7