سرمقاله

مالیات فراموش شده، یارانه ای برای مرگ

در چند سال اخیر شاهد هیاهو و اقدامات گسترده­ای از سوی ژورنالیست­ها، خبرگزاری­ها و مسئولان رده­های مختلف در ارتباط با موضوع مالیات بر درآمد پزشکان بوده­ایم. تا جایی که می­توان گفت مالیات بر درآمد حاصل از خدمات مرتبط با سلامت، حضور پر رنگی در رپورتاژهای خبری در راستای تغییر سیاست‌های مالیاتی در کشور، داشته است. به تبع این موضوع با ایجاد حساسیت در اذهان عمومی، در بین عامه­ی مردم نیز به عنوان یک مطالبه اجتماعی نمود یافت.

اما بیایید چند گام به عقب برگردیم و بر حوزه مالیات‌های غیرمستقیم مرتبط با نظام سلامت و حساسیت‌های برانگیخته نشده نسبت با آن‌ها متمرکز شویم. هدف این است که در این یادداشت به حوزه‌ای مغفول از درآمدهای مالیاتی مرتبط با نظام سلامت یعنی مالیات بر کالاهای آسیب­رسان به سلامت و در راس آن دخانیات پرداخته شود و عملکرد نهادهای سیاستگذار و اجرایی در این حوزه، تا حد امکان به تصویر کشیده شود. اگرچه این موضوع گاه به گاه در رسانه­ها مطرح شده و برخی افراد و نهادها پیگیر آن بوده و هستند، اما هیچ­گاه به شکل ساختاریافته به آن پرداخته نشده است. نه رسانه­ها به شکل جدی و مستمر پیگیر بوده­اند، نه مطالبه­ای در جامعه دیده می­شود، نه کمپین خاصی و در نهایت نه قانون به اجرا درآمده­ای.

آمارهای موجود از صرف سالانه حداقل ۱۰ هزار میلیارد تومان بابت مصرف سیگار در کشور، حکایت دارند. هزینه­ای که متعاقب مصرف سیگار و زیان­های ناشی از آن به نظام سلامت تحمیل می­شود، سه برابر این میزان برآورد شده است. اما داستان به اینجا نیز ختم نمی­شود، چرا که زیان اقتصادی ناشی از ناتوانی، از کارافتادگی و مرگ زودرس بسیار بیشتر خواهد بود.

با توجه به این موارد، مالیات بر دخانیات اهمیتی چند بعدی می­یابد. افزایش مالیات بر دخانیات و گران شدن محصولات دخانی از سویی می­تواند منجر به کاهش مصرف دخانیات و به تبع آن کاهش بار مالی وارد بر نظام سلامت و جامعه شود. از سوی دیگر مالیات اخذ شده از دخانیات را می­توان صرف پیشگیری از مصرف سیگار و جبران خسارت­های سیستم بهداشتی درمانی نمود.

سازمان جهانی بهداشت افزایش مالیات را به عنوان یکی از ارکان سیاست­های کاهش مصرف دخانیات به شمار آورده است. مالیات موثری که این سازمان پیشنهاد می­کند ۷۵% خرده فروشی محصولات دخانی است، درحالی که طبق گزارش سال ۲۰۱۹ سازمان جهانی بهداشت، این مالیات در کشور ما ۲۱٫۷% بوده است. این شاخص در کشورهای ترکیه، سوریه، عراق و پاکستان به ترتیب ۸۱٫۴%، ۴۱٫۸%، ۷٫۶% و ۵۶٫۴% گزارش شده است. در داخل کشور هم قوانینی در راستای افزایش مالیات بر دخانیات به تصویب رسیده؛ ماده ۸ قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات (مصوب سال ۱۳۸۵) می­گوید: “هر ساله از طریق افزایش مالیات، قیمت فرآورده­های دخانی به میزان ۱۰% افزایش یابد.” قانونی که تا کنون به مرحله­ی اجرا نرسیده. عجیب­تر آن که شرکت­های دخانی برای واردات کاغذ سیگار و توتون ارز دولتی دریافت می­کنند. اگر چه این موضوع برای سال جاری تکذیب شده، اما فهرست دریافت کنندگان ارز دولتی (منتشر شده توسط بانک مرکزی)، تخصیص چند ده میلیون دلار ارز دولتی برای واردات این اقلام طی سال­های ۹۷ و ۹۸ را بیان می­کند.

با توجه عیان بودن فواید افزایش مالیات بر دخانیات و قوانین مصوب در این رابطه، چرا اقدامی عملی در این راستا انجام نشده؟ آیا می­توان به پاسخ­هایی از قبیل دست­های پشت پرده و مافیای سیگار اکتفا کرد؟ به نظر می­رسد این­گونه پاسخ­ها، تنها دلایل عدم افزایش مالیات بر دخانیات نباشند.

افزایش مالیات بر دخانیات مخالفان جدی خود را دارد. شاید مسئولان صنایع دخانی تاثیرگذارترینِ ایشان باشند. در حال حاضر قسمت عمده­ی دخانیات مصرفی تولید داخل است، تعداد کارکنان صنعت دخانیات حدود ۱۵۰۰۰ نفر گزارش شده و عده­ی زیادی از جمله کشاورزان توتون از این صنعت ارتزاق می­کنند. اگرچه نمی­توان نقش تعارض منافع را در مخالفت این گروه نادیده گرفت، اما افزایش قاچاق سیگار، کاهش تولید داخل و به خطر افتادن امنیت شغلی کارکنان صنعت دخانیات دلایل اصلی این مخالفان به شمار می­رود.

سایر مخالفان اما از دیدگاه اقتصادی- اجتماعی به موضوع می­پردازند. نکته­ی حائز اهمیت در این­جا میزان حساسیت مصرف دخانیات به تغییرات قیمتی است. برای تعیین این حساسیت از مفهومی به نام کشش قیمتی تقاضا استفاده می­شود، به عنوان مثال کشش قیمتی ۰٫۵ به معنای کاهش ۵% مصرف به دنبال افزایش ۱۰% قیمت می­باشد. مطالعاتی که در زمینه­ی کشش قیمتی دخانیات انجام شده، این شاخص را بین ۰٫۲ تا ۰٫۸ گزارش کرده­اند. با توجه به این، چنان­چه افزایش قیمت سیگار (از طریق افزایش مالیات) به کاهش معناداری در مصرف آن نیانجامد، سهم بیشتری از سبد خانوار را به خود اختصاص خواهد داد. سهمی که گروه دخانیات از مخارج کالا و خدمات خانوارها به خود اختصاص می­دهد، در دهک­های پایین جامعه به مراتب بیش­تر از دهک­های بالا است. افزایش قیمت دخانیات به خصوص در خانواده­های کم­برخوردار و در شرایط اقتصادی فعلی ممکن است منجر به تحدید سهم سایر گروه­های کالا و خدمات (مانند خوراک، بهداشت و درمان، مسکن و …) از سبد خانوار گردد.

تغییر نوع اعتیاد مصرف­کنندگان از سیگار به سایر مواد از قبیل تریاک، حشیش و … با توجه به قیمت پایین و دسترسی نه چندان دشوار به این مواد، از دیگر دلایل مخالفت با افزایش قیمت دخانیات به شمار می­آید. از سوی دیگر مصرف دخانیات دروازه­ی ورود به مواد مخدر شناخته می­شود و بسیاری از مطالعات تاثیر افزایش قیمت سیگار بر کاهش گرایش نوجوانان و جوانان به دخانیات و اولین دفعات مصرف را بسیار مهم گزارش کرده­اند. در نتیجه می­توان انتظار داشت افزایش مالیات بر دخانیات در طولانی­مدت به کاهش مصرف مواد مخدر نیز بیانجامد.

اگرچه مالیات دخانیات در هر حال حاضر در کشور ما فاصله­ای فاحش با سایر کشورهای دنیا و حتی منطقه دارد و باید در جهت اصلاح آن کوشید، اما با توجه به ابعاد مختلف موضوع، غفلت از عواقب اقتصادی-اجتماعیِ احتمالی و عدم تمتع از صاحب نظران حوزه­های مختلف ممکن است تبعاتی خطرناک­ به دنبال داشته باشد.

درباره نویسنده

سید وحید موسوی

دانش‌آموخته پزشکی و بهداشت عمومی

Subscribe
مرا مطلع کن از
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
View all comments
Powered by Themes24x7