نکته ای که اکثر مدیران هنگام تصمیم گیری از آن غافل هستند، بعد اجتماعی و تاثیر تصمیمات آنان بر قشری است که برای آنها تصمیم گرفتهاند.
با مرور اتفاقات چند سال اخیر به وضوح میفهمیم هر جا مسئولین “یک شَبه” قانونی وضع کردند، تا مدتها پس از آن دانشجویان و یا پزشکان با هم گلاویز بودهاند.
مروری بر نظرات این سایت تازه تاسیس گواه بر آن است که دانشجویان در نتیجه اتفاقات پیرامون آنان، مدام در مقابل هم قرار میگیرند. در بحثهایی که ذیل موضوع پردیس خودگردان در مطالب قبلی صورت گرفته، به جای آن که به تحلیل فضا پرداخته شود و به راهکاری برای برونرفت از وضعیت دست یافت؛ همدیگر را متهم به کبر و غرور، خریدن مدرک، تضییع حقوق دیگران و عناوینی از این دست میکنیم.
همچنین خاطرات چند سال اخیر راقم این سطور در فضای دانشگاه نیز بر آن صحه میگذارد.
ابتدای سال تحصیلی ۸۹ و در دوره وزارت دکتر دستجردی و ریاست دکتر لاریجانی بر دانشگاه علوم پزشکی تهران بود که از یک شب به بعد دیگر دانشگاه ایرانی وجود نداشت و دانشجویان یک ساختمان در اتوبان همت سرگشته شدند و دانشجویان ساختمانی دیگر در بلوار کشاورز نگران.
هویت دانشجویان ایران یک شبه از آنان گرفته شد و شهروند درجه دو شدند؛ و دانشجویان تهران یک شبه چند صد همکلاسی ناخواسته پیدا کرده بودند، بی آن که امکانات آنان بیشتر شده باشد. خیلی زود هر دو گروه فراموش کردند مقصر چه کسی بوده و بجای مسئولین، یکدیگر را خطاب قرار دادند.
چند سال بعد، در زمان وزارت دکتر طریقت منفرد و ریاست دکتر منصوری ، باز هم یک شبه، دانشگاه ایرانی زاده شد و مجدد همان آش و همان کاسه. این بار “ما” فکر کردیم از دست رفتن قسمت عظیمی از بودجه و امکانات دانشگاه تهران تقصیر “دانشجویان پردیس همت” بوده و “آنان” تصور میکردند “دانشجویان پردیس پورسینا” نگران اعتبار مدرک خود بودند که چنین شد.
با گذشت چند سال از این ماجرا، هنوز هم میانه دانشجویان این دو دانشگاه شکرآب است و هر دو دانشگاه هم متضرر از این ادغام و انتزاع؛ اما اتفاق نگران کننده تر این است که همه میدانیم ممکن است باز هم از فردایی یک دانشگاه نابود و یا خلق شود.
مثال قابل ذکر دیگر، مسئله پردیس بین الملل سابق یا پردیس خودگردان فعلی است. تصمیماتی که مسئولین امر در چند ماه اخیر اتخاذ کردند، باعث شده دانشجویان به شدت نسبت به یکدیگر بی اعتماد شده و حتی بعضی مواقع -که در بالا ذکر آن رفت- به جای تحلیل عقلانی، متاسفانه به توهین به همدیگر مشغول شوند.
بی شک متولیان امر آموزشِ ما دانشجویان متوجه این امر شدهاند که هیجان نسل جوان باعث میشود دانشجو دنبال مقصری بگردد که بخواهد با آن مقصر برخورد قهری کند، از همین رو چند سال اخیر در سیستم آموزش دانشگاهی شاهد آن بودهایم که به جای پاسخ گویی مسئولین به دانشجویانی که از ایشان مطالبه داشتند، به گفتن این که “نماینده ورودی از من خواسته” بسنده کردند و در مقابل اعتراضات نمایندگان به عدم ثبات قوانین، خواست دانشجویان را توجیه کارهای خود قرار دادند.
شاید اگر از ابتدای کار مسئولین با دقت بیشتری دست به تغییرات خلق الساعه بزنند، دانشجویان با شنیدن دلایل آنها اقناع شده، اما در شرایطی که جرات و شهامت مسئولین بر درایت آنان چربیده، دانشجویان نیز به حرکات دفعی تمایل پیدا میکنند.
عدم ثبات قوانین امکان برنامه ریزی بلند مدت را سلب میکند و فضایی هیجانی بر تفکرات دانشجویان مستولی میکند. تغییر مدام قوانین طرح، پذیرش دستیاری، تاثیر نمرات تحصیل، قوانین پژوهشی و… باعث سرخوردگی دانشجویان شده. اما باید توجه کرد که ما دانشجویان، همدیگر را مقصر این امور نپنداریم، بلکه به یاد داشته باشیم مدیران و مسئولین هستند که مسبب اصلی این اتفاقات هستند. به زعم نگارنده اگر دانشجویان به جای درگیر بودن با همدیگر، با همبستگی از متولیان امر مطالبه داشته باشند، میتوان امیدوار بود در آینده کمتر شاهد تصمیمات بیپشتوانه و ناگهانی باشیم.
این رسانه ضمن لحاظ کردن این مهم که دانشجویان همه متضرر این تصمیمات هستند، سعی میکند برای نیل به تحلیلی جامع، تمام تلاش خود را به کار ببندد. در این راستا بیشک نظرات شما مخاطبان مهمترین عامل برای رسیدن به این امر است.
پاسخ بدهید
2 نظر برای مطلب "از ادغام تا بین الملل، حلقه مفقوده : ثبات مدیریت"
دقیقا هدف مسولینم همینه دانشجوها رو مقابل هم قرار بدن و تو این ولوشو خودشون در برن…
[…] مسلما از آن بهره می جستند. به هر روی، با وجود آنکه ما یک مطلب جداگانه را به این مساله اختصاص دادیم، ظاهرا نتوانسته ایم جان سالم از این تضاد بیهوده به در […]