فعالیت دانشجویی، به اقتضای سن و شخصیت دانشجویان ، همواره توام با شور و شوق، احساس و هیجان بوده و هست. اما باید اذعان داشت که در چند سال اخیر دانشجویان وزارت بهداشت به شدت از همسالان خود در وزارت علوم عقب ماندهاند. فضای دانشگاه های علوم پزشکی روز به روز بیشتر به سمت تک بُعدی شدن پیش میرود. کمتر دانشجویان دغدغههای غیر درسی دارند. هر سال، بیش از پیش، شاهد هستیم که تشکلهای دانشجویی، انجمنهای علمیِ نیمه دانشجویی، نشریات دانشگاهی و… نه تنها با بحران مخاطب همراه هستند، که خود این نهادها نیز خالی از اعضای تازه نفس میشوند.
لازم به ذکر است که شاید کمتر از ده سال قبل، دانشجویان علوم پزشکی – و البته دانشجویان رشتههای فنی- پای ثابت و ستون اصلی فعالیتهای دانشجویی بودهاند. تولید چند ده عنوان نشریه در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، خاطرهای مربوط به سالهای بسیار دور نیست. همایشهای مختلف سیاسی و مذهبی ۵-۶ سال پیش پر رونق بودند و حلقههای متعدد فرهنگی مشارکت کنندههای بسیاری داشته.
باید پذیرفت که در سطح کلان، به علت فضای حاکم بر کشور، دانشجویانِ با سابقهتر سرخورده شدند* و دانشجویان جدید نیز با دغدغههایی متفاوت وارد دانشگاه شدهاند.
اما در این اتفاق دو طرف وجود دارد. یکم، دانشجویان؛ که نیاز به بررسیهای بسیار دارد که چرا چنین تغییر رویکرد دادهاند. بررسی این دلیل، موضوع این مطلب نیست. دوم اما مسئولین وزارت بهداشت (و البته سایر مسئولین و مدیران کشوری که در این مقال نمیگنجد). در این باره باید گفت مسئولین اهمیت کمی برای قسمت فرهنگی در دانشگاهها قائل میشوند؛ به جای دانشجویی کردن فعالیتهای دانشجویی، سعی در برگزاری بالا به پایین میکنند؛ تشویق دانشجویان به درس خواندنِ صرف به جای فعالیت در چند بُعد؛ همه و همه از عوامل تاثیر گذار هستند. فشارهای خارجی هر روزه به معاونت فرهنگی-دانشجویی وزارت بهداشت و مدیران کل این معاونت، نیز در سختتر شدن تغییر فضا تاثیر گذار بوده.
در این بین دانشگاه علوم پزشکی تهران شاید وضع اسفناکتری داشته باشد. روز به روز اختلاف سطح فرهنگی با دانشگاه همسایه آن(دانشگاه تهران) بیشتر به چشم میآید. شعار زدگی در فعالیتهای فرهنگی دانشگاه بیداد میکند. فضای فعالیت بر تشکلها در ۲ سال اخیر تنگتر شده و تشکلها بیش از پیش تحت فشار هستند.
انتظار ما دانشجویان آن بود که با تغییر دولت، فضای حاکم بر دانشگاهمان نیز عوض شود، اما به جز اندک تلاشهایی، این اتفاق صورت نپذیرفت. به نظر میرسد تصور مسئولین دانشگاه از کار دانشجویی-فرهنگی، علتالعلل این دلمردگی در فضای دانشگاه باشد. حرکاتی نمادین مانند برگزاری دیدار نوروزی با دانشجویان ، برگزاری مسابقات فوتبال خیریه با بازی مسئولین دانشگاه، جلسات پرسش و پاسخ، برگزاری جشن هشتاد سالگی دانشگاه(که جز اخلال در آسایش دانشجویان برای آنان چیزی نداشت) در طول این ۲ سال کم نبوده، اما مخطابِ این اتفاقات کمتر دانشجویان بودهاند و شاید اغراقِ خالی از لطفی نباشد که بیش از دانشجو، در این برنامهها دوربین و خبرنگار وجود داشت. بیتوجهی به درخواستهای مکرر دانشجویان پیرامون موضوعات صنفی(و بالاخص شورای صنفی که حتی پس از ابلاغ آن توسط وزارت بهداشت باز هم دانشگاه رغبتی به آن نشان نداده) و آموزشی(پردیس خودگردان، آموزش کارورزان و دستیاران و… ) باعث کم و کمتر شدن ارتباط بین دانشجویان و مسئولین شده است.
به نظر می رسد رویکرد وزارت بهداشت به مساله فعالیت های دانشجویی در دانشگاه های تحت مدیریت خویش رویکری دسته چندمی باشد. به قولی مدیران رده بالا کمتر حوصله دردسر دارند و از عواقب احتمالی فضای بازتر در دانشگاه واهمه دارند. هر دلیلی که داشته باشد، این فضای دل زدگی در بین دانشجویان علوم پزشکی تهران که مهد فعالیت های دانشجویی بوده است، تاسف بارتر است. به نظر می رسد تربیت دانشجویانی که نسبت به اتفاقات محیط پیرامون خویش بی اعتنا هستند، خواسته یا ناخواسته به الگوی آموزشی تبدیل شده است. اما تبعات تربیت این گونه دانشجویان، در کشوری که در غیاب احزاب حرفه ای، دانشگاه از معدود محل های تربیت فعالان مدنی سیاسی است، بسیار ناگوارتر از دیگر کشورهاست. در وضعیت های خطیر آینده که نیاز به کنش گران آگاه حس خواهد شد، خاموشی امروز دانشگاه به صدایی کر کننده بدل گشته و بیش از پیش به چشم خواهد آمد.
———
*شایان ذکر است در سالهایی که دانشگاه مورد تعرض نیروهای بیرون دانشگاهی قرار گرفته بود، مسئولین وزارت بهداشت و دانشگاه اجازه دخالت در دانشگاههای متبوع خود را نداده و علیرغم فشارها، این وزارت، دانشجوی محروم از تحصیل تا کنون نداشته است.
پاسخ بدهید
1 نظر برای مطلب "دانشگاه ِ خاموش: نقدی بر عملکرد وزارت بهداشت در حوزه فعالیت دانشجویی"