احسان قدیمی:
« … به طور کلی، در اروپا دولت متکی به طبقات بود، و در ایران طبقات متکی به دولت. در اروپا، هر چه طبقه بالاتر بود، دولت بیشتر به آن اتکا داشت؛ در ایران هر چه طبقه بالاتر بود بیشتر به دولت اتکا داشت. به این ترتیب، دولت در فوق طبقات – یعنی در فوق جامعه – قرار داشت نه فقط در راس آن.»
تضاد دولت و ملت در ایران، چاپ ششم، نشر نی، نوشته ی محمد علی همایون کاتوزیان، ترجمه ی علیرضا طیّب
پزشکان مدت زیادی است که سوژه ی جذاب بخش های خبری صدا و سیما شده اند. درآمدهایشان، زیرمیزی هایشان و اشتباهاتشان. در جامعه ای که فساد اقتصادی پدیده ی ناشایعی نیست و هر روز از گوشه و کنار خبرهای جدید مربوط به آن به گوش می رسد؛ در کشوری که سیستم مالیاتی نارسایی دارد و فرار مالیاتی بسیاری از شغل های کاذب بسیار بیشتر است، به راستی چرا در آمد پزشکان اینقدر در تیرس افکار عمومی است؟ چرا بسیاری از قشرهایی که در آمدهای به مراتب بیشتری دارند و فسادهای مالی مشخص تر، از موضوع نقد واقع شدن در امان اند؟ و چرا اولین حرفه و طبقه ای که مشخصا به موضوع طنزی ۹۰ قسمتی بدل شده است، حرفه و جامعه پزشکی است؟ موضوع البته بی خطا بودن جامعه پزشکی نیست، که حتما خطا و فساد موجود در کشور ما، دامن گیر پزشکان نیز شده است. هدف این نوشته بررسی این موضوع است که آیا حجم این انتقاد ها، با اندازه ی واقعی این فسادها متناسب است؟ آیا مشکلات معیشتی و شغلی فراوان و جدی دانشجویان پزشکی عمومی و دانشجویان تخصص و فوق تخصص اساسا در رسانه ی رسمی حکومت که مهم ترین رسانه کشور نیز هست، مطرح می شود؟ تناسبی با طرح شدن فسادهای پزشکی با سایر فسادهای موجود در کشور هست؟ با مشکلات فراوان پزشکان جوان چه طور برخورد می شود؟
آن بخشی از اعتراض پزشکان که به زعم راقم این سطور منطقی است، رویه صدا و سیما در بزرگ کردن اشتباهات و نقص های جامعه پزشکی و عدم اشاره به مشکلات ویژه ی این قشر است. چگونه است که به طول مدت تحصیل پزشکی، سختی ها و ریسک های فراوان این رشته و مهم تر از همه، تعرفه های غیر واقعی و مضحک پزشکان در بیمارستان های دولتی حتی یک بار در رسانه ملی مطرح نشده است؟ چنین رویه ای سبب شده است تا جامعه پزشکی به این چنین اتفاقاتی واکنشی منفی نشان داده و آن را یکی از بخش های پروژه ی طولانی مدت تخریب پزشکان تلقی کنند.
مشخصا قرار نیست همه ی ابعاد این موضوع در این مقاله بررسی شود. فرض اساسی ما در این مطلب، همان است که در ابتدای نوشته و از زبان کاتوزیان نقل شد. اینکه در کشور ما دولت و به معنای دقیق تر حکومت، مافوق طبقات و قشرها و صنوف است. چه از لحاظ اقتصادی، چه از لحاظ حقوقی و چه از لحاظ اجرایی: بخش مهم اقتصاد ایران مستقیما دولتیست و امروز بخش مهم دیگری نه خصوصی که شبه دولتی یا دقیقتر، شبه حکومتی است. بخش خصوصی و مستقل از دولت و حکومت، درصد اندکی را تشکیل می دهند که به سختی نفس می کشند. از لحاظ حقوقی و قضایی نیز هیچ کس را یارای مقابله با قدرت حکومت نیست. از لحاظ اجرایی نیز پر واضح است که سیستم کشور ما بسیار متمرکز است، چنان که یک دستور می تواند در چشم به هم زدنی از طریق سیستم اداری عریض و طویل به بزرگترین شهرها و دور افتاده ترین روستاها برسد. سیستم رسانه ای متمرکز با بودجه ای هنگفت، که بزرگترین و تنها رسانه ی تصویری و فی الواقع بی رقیب کشور ماست، خود نشانه ای از این روند است که البته مافوق بودن را تاکید و گسترش می دهد.
در چنین وضعیتی، یکی از صنوف بالنسبه مستقل در کشور ما، پزشکان هستند. پزشکانی که به طبیعت تخصص و حساسیت رشته شان که در همه جای دنیا جز پردرآمدترین شغل هاست، صنفی تاثیرگذار هستند. عدم توجه کافی دولت و حکومت به مساله سلامت، یکی از دلایلیست که این استقلال نسبی را بوجود آورده است.عجیب است، اما واقعیت دارد در کشوری که اقتصادی به شدت دولتی دارد، سلامت یکی از بخش های خصوصی مهم و تاثیرگذار را داراست. خصوصی به معنای واقعی کلمه و نه شبه خصوصی..
اقتصاد تا حدی مستقل و متمول، استقلال تمایلات سیاسی پزشکان را رقم زده است. پزشکانی که با توجه به تحصیلات بالا، تمایلات خاصی در سیاست ورزی خویش دارند. همه ی اینها در کشوری که به طور تاریخی حکومتی دارد که استقلال طبقات را به رسمیت نمی شناسد و به قول کاتوزیان مافوق آنهاست، پدیده ای مورد حمایت نیست. شاید بتوان بخشی از تبلیغات منفی علیه پزشکان را با این نگاه توجیه کرد. شاید این روند دامنه دار در رسانه ی رسمی دولت، تنها یک اتفاق نباشد. اینکه مهران مدیری که به نوعی با صدا و سیما قهر بود، با « درحاشیه » به آغوش سیما باز می گردد، شاید اتفاقی نباشد.
اول. علت حساسیت به درآمد پزشکان بهای کسب آن است: با ارزش ترین دارایی یک فرد یعنی سلامت اش. انسان ها در برابر یک دلال حق انتخاب دارند: با فرد دیگری معامله کنند. در مقابل یک واردکننده حق انتخاب دارند: آن محصول را مصرف نکنند. اما در برابر پزشکان حق انتخاب ندارند. پزشکی که عمل جراحی بسیار حیاتی را منوط به دریافت زیر میزی اش میکند عملا حق انتخابی برای بیمار بر جای نمیگذارد. شاید این آمار برای نویسنده جالب باشد: فقط در سال ۱۳۸۹ تعداد افرادی که به دلیل پرداخت هزینه های درمان به زیر خط فقر سقوط کرده… بیشتر
با تشکر از وقتی که گذاشتید و نظرات ارزشمندتون. دلیلی که برای حساسیت نسبت به در آمد پزشکان ذکر کردید، البته بخشی از واقعیت است اما به گمان من همه ی ماجرا نیست. نوشته اید که “پزشکی که عمل جراحی بسیار حیاتی را منوط به دریافت زیر میزی اش میکند عملا حق انتخابی برای بیمار بر جای نمیگذارد”. چنین اتفاقی درمورد اعمال حیاتی اگر نگوییم نمی افتد، به شدت نادر است و واضحا پزشک محکوم است. دقیقا مساله بنده نیز همین است که بیش از ۸۰ درصد خدمات پزشکی در بخش دولتی ارائه می شود و دریافت اینگونه وجوه مخصوصا… بیشتر
دوم. استقلال بخش درمان از دولت مطلقا پدیده قابل افتخاری نیست. تامین حداقلی از سطح درمان عمومی و رایگان برای اکثریت مردم جزو سیاست های رایج لیبرال دموکراسی های پیشرو در دنیا است. خصوصی کردن بخش سلامت (چنانچه نمونه اش مثلا در کشور آمریکا دیده میشود) جز به فاجعه منجر نخواهد شد. فاجعه ای که د ایران هم نشانه هایش در حال ظهور است. سوم. لطفا حتی یک مورد موضع گیری رسمی سیاسی از سوی “جامعه پزشکی کشور” معرفی کنید که بر خلاف سیاست رسمی باشد. اتفاقا بنظر من جامعه پزشکی برای حفظ امنیت کاری اش مطلقا هیچ کنش سیاسی… بیشتر
من نگفتم که قابل افتخار است، نوشتم که این پدیده وجود دارد و علت استقلال نسبی پزشکان است. بنده نیز با شما موافقم که سلامت باید دولتی باشد و نه خصوصی. در مورد فاجعه بار بودن این وضعیت نیز موافقم و این سیستم خصوصی و بازاری، باعث مشکلات بسیاری برای بسیاری از رشته های مادر و اساسی پزشکی و حوزه بهداشت شده است. در مورد انفعال جامعه پزشکی تا حدی موافقم. اما دلیل این را محافظه کاری نمی دانم، که عدم وجود زمینه و آموزش های لازم مدنی می دانم. معتقدم که تمایلات سیاسی پزشکان به دلیل خاستگاه طبقاتی و… بیشتر