به گزارش صدای پزشکان به قل از خبرگزاری فارس ، نشست تخصصی با موضوع مشکلات پزشکان طرحی و دانشجویان رشتههای پزشکی با حضور تعدادی از رزیدنتهای گروههای مختلف در خبرگزاری فارس برگزار شد که در ادامه میتوانید مشروح این گفتگو را بخوانید:
در ابتدای این نشست تخصصی نیما شهریار پور، دستیار تخصصی طب اورژانس دانشگاه علوم پزشکی تهران و دبیر شورای صنفی دستیاری دانشگاه علوم پزشکی تهران در خصوص مشکلات دستیاران تخصصی اظهار داشت: واقعیت آن است که تجربیات تلخ دوران دستیاری که مهم ترین دوران آموزشی پزشکان متخصص است، در طول زندگی فرد با وی خواهد ماند، در ابتدای دوره دستیاری، دستیاران تعهدی را امضا میکنند که به معنای واقعی کلمه سرنوشتشان را در اختیار وزارت بهداشت قرار میدهد.
دستیاران به دلیل آنچه « آموزش رایگان » خوانده میشود باید نیم تا دو برابر دوران تحصیل خود را در هر محلی که وزارت بهداشت مشخص میکند کار کنند. آنها حق اشتغال در طول دوره دستیاری را از خود سلب میکنند؛ همچنین متعهد میشوند اگر در هر صورتی – مسایل آموزشی، انضباطی و انصراف و حتی مرگ و بیماری – از ادامه تحصیل باز بمانند، « هر مقدار » که وزارت بهداشت برای « آموزش رایگان » مشخص کند باید برگردانند.
مهمترین سوال اینجاست که هزینه آموزش دستیاران بیشتر است یا ارزش کاری که آنها طی چهار سال انجام میدهند؟ اما این پایان کار نیست و دستیار متعهد میشود که تشخیص، قضاوت و اجرا و اساسا همه چیز این تعهدنامه را به وزارت بهداشت سپارد؛ جالب تر آنکه تاکید میشود که دستیار حق هیچ گونه اعتراضی به هیچ نهادی را ندارد. به هیچ وجه نمی توان صفت عدالت را بر چنین قرارداد یک طرفه ای شایسته دانست. از این رو دستیاران سراسر کشور خواستار بازبینی جدی و کلی این تعهدنامه و عادلانه شدن مفاد آن هستند.
واقعیت آن است که در بیمارستان های آموزشی بیشتر از آنکه کار آموزشی صورت گیرد، کار درمانی انجام می شود. ترکیب نا مناسب بخشهای درمانی و آموزشی بیماری مزمن بیمارستان های آموزشی است. و در این میان، درمان پیروز است و آموزش شکست خورده و حاشیه نشین. افزایش ظرفیت دوره دستیاری بدون توجه به وجود زیرساختهای لازم آموزشی مشکل دیگری است که در چند سال اخیر گریبانگیر دستیاران شده است. افزایشی که با توجه به افزایش مشابه در ظرفیت ورودی پزشکی عمومی امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.
سوال اینجاست که آیا بسترهای آموزشی لازم برای تربیت این تعداد پزشک عمومی و متخصص فراهم شده است؟ آیا مشکل اصلی در خدمت رسانی به مناطق محروم نبود پزشک است یا نبود امکانات حداقلی برای اقامت و کار پزشک؟ به نظر میرسد اگر امکانات رفاهی لازم برای اقامت و زندگی پزشکان در مناطق مختلف کشور فراهم شود و مشکل توزیع پزشک در کشور حل شود، نیازی به این افزایش بی ضابطه ظرفیت ها نیز نخواهد بود.
افزایشی که از یک سو فرصتهای آموزشی را کمتر و از سوی دیگر افق آینده کاری پزشکان عمومی و متخصص را تیرهتر کرده است؛ و این هر دو، تحمل نارساییهای همیشگی دوران دستیاری را پیچیده کرده است.
از این رو دستیاران سراسر کشور خواستار جداسازی بخش های درمانی و آموزشی یک بار برای همیشه و بازگشت آموزش به صدر اولویت بیمارستانهای آموزشی، به همراه بازبینی در افزایش بی ضابطه پذیرش دستیاری هستند.
تشکیل اتحادیه سراسری؛ نهادهای مدنی از مهمترین رکن های دموکراسی های مدرن و مهمترین ابزار چانه زنی گروه های اجتماعی هستند.برای استیفای حقوق معطل مانده دستیاران، تشکیل یک اتحادیه سراسری ضروری است. اتحادیه ای با ساختاری شفاف و دموکراتیک که بتواند مطالبات همه دستیاران در سراسر کشور را به طور مستمر و طولانی شناسایی، مطرح و پیگیری کند.
اتحادیهای که بتواند چون پلی بین دستیاران و وزارت بهداشت عمل کند؛ مطالبات دستیاران را به وزرات بهداشت و محدودیت های اجرایی وزارت بهداشت را به دستیاران منتقل کند. تا درک متقابل به حداکثر ممکن، و اصطکاک و بی اعتمادی بین وزارت خانه و دستیاران به حداقل برسد.
ضمن اینکه هر روز بخشی از مطالبات گذشته پررنگ تر و بخشی دیگر کمرنگ تر می شوند و هم چنین نیازهای جدیدی ایجاد می شوند که باید دنبال شوند. این اتحادیه می تواند در حوزه هایی مانند مشکلات متعدد طرح ضریب K نیز که گریبانگیر دستیاران فارغ شده از دوره ی سخت چهارساله است، راهکار اندیشی کند.
میثم رضایی دستیار تخصصی پزشکی ورزشی، یکی از مهمترین ملزومات اجرای موفق طرح تحول سلامت همکاری رسانهها بود. وزارت بهداشت در ابتدای این طرح ارتباط نزدیکی با رسانه و جامعه برقرار کرد اما نسبت به جلب رضایت جامعه پزشکی بیتفاوت بود.
به مرور در مواردی بدون در نظر گرفتن جانب حق، صرفا با هدف خدشه دار نشدن جایگاه وزارت بهداشت نزد مردم، پزشکان توسط مقامات وزارت بهداشت مورد کم لطفی واقع شدند که بحث موسوم به کشیدن بخیه از صورت یک کودک یا سوختگی نوزاد در بیمارستان امام خمینی تهران مثالهای عینی این موضوع است که بدون بررسی دقیق مسئله، برای آرام سازی فضای رسانهای جامعه پزشکی توسط وزارت بهداشت قربانی شدند.
رسانهها نیز گاهی بدون در نظر گرفتن جانب انصاف به بیاعتمادی متقابل پزشک و بیمار دامن میزنند. مکرراً اخباری در رسانههای زرد منتشر میشود که به صورت یک سویه بیمار یا خانواده بیمار پزشک را متهم به قصور میکند و در مقابل از جانب پزشک توضیحی منتشر نمیشود.
این موضوع متاسفانه در مورد شخصیت های محبوب جامعه نمود بیشتری دارد و پس از هر حادثه ناگواری برای هنرمندان، از نظر رسانه اصل بر خطای پزشکیست مگر خلاف آن ثابت شود.
به طور مثال در رسانههای پرمخاطب با استناد به منبع غیرواقعی عنوان شده که پزشکان ایرانی بیشترین درآمد در سطح جهان را دارند، در حالی که میانگین درآمد در آمریکا حدود ۳۰۰ هزار دلار است و با شرایط پزشکان کشورمان فاصله بسیاری دارد. ورای اظهارات غیرواقع مسئولی که صرفا با در نظر گرفتن بخش کوچکی از جامعه پزشکی، درآمد پزشکان ایرانی را ۷ برابر پزشکان آمریکایی میخواند و رییس سازمانی که برای خوشایند هم صنفان خود با هجمه علیه پزشکان حقوق پزشکان را ۲۰۰ برابر پرستاران میداند، باید در نظر داشت شرایط مالی پزشکان جوان اسفناک است و عمدتا درآمدی کمتر از پرستاران و پیراپزشکان دارند. پرداختی کنونی رزیدنت ها با وجود بیشترین حجم خدمات به طور میانگین کمتر از ۱٫۵ میلیون تومان است.
یکی از مواردی که برای اعتماد سازی متقابل ضروری به نظر میرسد، حذف رابطه مالی مستقیم بین پزشک و بیمار و واسط قرار دادن بیمه ها به عنوان حلقه گمشده نظام سلامت در ایران و همچنین نظارت دقیق سازمان بیمه گر بر عملکرد پزشک و جلوگیری از سواستفاده بیمار از خدمات درمانی ارزان و بدون محدودیت است. همچنین مشارکت بیشتر رسانه ها در تبیین شرایط سخت پزشکان و دامن نزدن به این بی اعتمادی در حال حاضر یک ضرورت است.
به ندرت شرایط کاری پزشکان جوان در صدا و سیما منعکس شده و متاسفانه، رسانه خبرهای جذاب خود را در میان فیش های حقوقی بالای درصد کمی از پزشکان جستجو میکند. رزیدنت ها به عنوان خط اول درمان در بیمارستان های آموزشی به طور میانگین ۴۵۰ ساعت در ماه خدمات درمانی ارائه میدهند که گاه به ۵۵۰ ساعت نیز میرسد، پرسش اینجاست که کدام رسانه تا به حال بر روی چنین واقعیتی کار کرده است.؟! اگر بحث قصور پزشکی را مطرح میکنیم باید شرایط پزشکی که بعد از ۴۰ ساعت بی خوابی مداوم دچار کاهش قدرت تصمیم گیری مناسب شده را نیز لحاظ کنیم. اگر متولیان نظام سلامت دغدغه مردم و جلوگیری از خطاهای پزشکی را دارند باید سقفی برای این ساعات کاری مداوم تعیین کنند.
همکاران رزیدنت بسیاری متاسفانه طی انجام خدمت جان خود را بر اثر فشار کاری بالا از دست داده اند و این موضوع توسط اکثر رسانه ها مسکوت مانده است. جای بررسی مشکلات پزشکان مشغول به خدمت طرح در افتاده ترین مناطق کشور نیز در رسانه ها خالیست. در کدام شغل یا حرفه ای، فرد پس از تحصیلات و مشقات طولانی، وادار به سکونت اجباری در نقطه ای از کشور میشود، اجازه کار خصوصی ندارد و جهت امرار معاش باید بیش از یک سال برای پرداخت کارانه منتظر بماند؟
نیاز به ایجاد کارگروه با مشارکت وزارت بهداشت، نظام پزشکی و اصحاب رسانه در جهت انعکاس هر چه بهتر خدمات رزیدنت های تخصصی و پزشکان طرح و تلطیف فضای پزشک ستیز بعضی رسانه ها احساس میشود.
فریبرز عزیزی، دستیار تخصصی رادیولوژی دانشگاه علوم پزشکی مشهد نیز اظهار داشت: یکی از موضوعات اصلی مورد مناقشه در مباحث دستیاران و پزشکان ضریب کا تعهد نامه محضری است که دستیاران در هنگام تکمیل مدارک ثبت نام در دانشگاه محل قبولی برای اولین بار با ان مواجهه میشوند. این تعهد نامه که برای دستیاران سراسر کشور مشترک و یکسان است کاملا یک طرفه و استثماری است.
بر خلاف توضیحات درون تعهد نامه که ادعا میکند دستیار در اعلام موافقت با مفاد و کلیه بندهای تعهد نامه مخیر و آزاد است اما در صورت عدم امضای آن فرد از ادامه تحصیل در رشته ای که با تلاش و ممارست خود در آن قبول شده است محروم خواهد شد. پس بحث مختار و آزاد بودن دستیار در پذیرش یا عدم پذیرش تعهدنامه محلی از اعراب ندارد.
در این تعهد نامه به صراحت آمده که دستیار به موجب امضای این قرارداد دست وزارت بهداشت را به صورت تام الااختیار در ارائه دانشنامه و تقسیم و توزیع نیروها برای گذراندن تعهدات اجباری آزاد باقی گذاشته است و حق هر گونه اعتراض را از خود سلب کرده است.
اگر به هر دلیلی فرد نتواند دوران تحصیل را به پایان ببرد وزارت بهداشت وکیل است که هر طور بخواهد نسبت به اخذ هزینه های چند برابر (که مکانیسم احتساب آن بر کسی روشن نیست) راسا اقدام کند. نکته جالب آنجاست که در صورت فوت دستیار وزارت بهداشت به عنوان وصی متوفی نسبت به اخذ هزینهها میتواند مصالحه یا پیگیری کند! یعنی دستیار پس از مرگ هم به وزارت بهداشت بدهکار است!
جالب تر اینکه اعتبار و شهادت خود دستیار با اینکه دانشنامه و مدارکش نزد دانشگاه گرو می ماند! برای وزارت قابل قبول نیست و هر دستیار در هنگام ثبت نام در دانشگاه بایستی دو کارمند کشوری رسمی غیر بازنشسته همراه با فیش کسر حقوقی مورد قبول وزارت بهداشت ! برای امضای تعهدنامه ذکر شده به همراه بیاورد!
این تعهد نامه باعث شده دستیار در ایام تحصیل حق هیچگونه اعتراض نداشته باشد و پس از پایان دوران تخصص به موجب تعهداتی که در قرارداد آمده در اختیار وزارت بهداشت باشد.
حال چه اتفاقی می افتد؟ پزشک مورد اشاره لحظه شماری میکند تا ببیند کی این دوران تمام میشود و به محض اتمام دوران تعهد عطای اشتغال در منطقهای که به دلیل سکونت چندساله مختصات بومی و اقتصادی آن را به دست اورده را به لقای آن میبخشد و زیر بار این میرود که در منطقه و شهر مورد انتخاب خود از صفر شروع کند اما در لوای وزارت بهداشت نباشد!
به بیانی سهم عمدهای از مشکلات حل ناشدنی مناطق کمتر برخوردار به این تعهدنامه یک طرفه و اعمال قدرت وزارت بهداشت برمیگردد.