آیا بیماران انتظارات بیش از حد از پزشکان دارند؟
مردم احساسات متضادی نسبت به پزشکان دارند. از یک سو، پزشکان اغلب در صدر لیست “ستوده ترین” و “مورد احترام ترین” حرفهها قرار دارند. به نظر میرسد که مردم آموزش پزشکی و قدرت ذهنی پزشکان را تحسین میکنند و حس میکنند که پزشکان کسانی هستند که توانایی نجات جان آنها را دارند.
اما از سوی دیگر، در بسیاری از مردم واکنش منفی و احساس خشم نسبت به پزشکان وجود دارد. بخشی از این موضوع به درآمد بالای پزشکان و زندگی تجملاتی آنها برمیگردد. احتمالا سایر عوامل مربوط به این حقیقت باشد که پزشکان به اندازهای که بیماران انتظار دارند برای آنها وقت نمیگذارند یا اقداماتی (مانند آزمایشات یا ویزیتهای اضافی) انجام میدهند که از دید بیماران برای کسب درآمد است تا مراقبت از بیماران. همچنین گروهی از بیماران میگویند آنطور که انتظار دارند پزشکان را فداکار نمیبینند.
حقیقت مساله این است که قسمت زیادی از این رابطه عشق و نفرت مردم با پزشکان از تفکر ایدهآل مردم از اینکه ‘یک پزشک باید چگونه باشد’ منشا میگیرد. وقتی از مردم پرسیده شود که از دیدگاهشان یک پزشک ایدهآل چگونه است از کلماتی همانند “همدرد”، “با اعتماد به نفس”، “مدبر”، “فداکار” و “از خود گذشته” استفاده میکنند، آنان همچنین انتظار اعتماد، ارتباط دوستانه، احترام، صداقت و وقت شناسی دارند.
سطح این انتظارات بالا است و این انتظارات در مورد زندگی شخصی و رفتار پزشکان خارج از محیط کار نیز گسترش مییابد.
چگونه به اینجا رسیدیم؟ در زمان گذشته و قبل از اینکه افراد دیگری وارد رابطه پزشک و بیمار شوند، ما تنها پزشک و بیمار را داشتیم، در یک اتاق. در آن زمان رابطه بیمار و پزشک توسط لایههای مختلف بوروکراسی، واسطهها و لیست بیمه و کدهای تشخیصی مختل نشده بود. این پزشک افسانهای (نجات دهنده ما در روپوش سفید) که در هر زمان از شبانه روز به کمک ما میشتاب صرفا در ذهن ما حضور دارد. البته پزشکان هم دوست دارند که قهرمان باشند و بیماران دردمند هم به دنبال نجاتدهنده هستند. ما نیازهای یکدیگر را کامل میکنیم، به هر حال بدون بیماران پزشکان نیز وجود نداشتند. به نظر میرسد که این یک رابطه ایدهآل است.
سقوط از برج عاج
زمانی که ما نتوانیم انتظارات بیماران را برآورده کنیم، مشکلات زیادی شروع میشود.
دکتر هومینسکی، متخصص داخلی معتقد است:”اگرچه اکثر بیماران من دوست داشتنی هستند، اما برخی از آنان تنها زمانی مرا دوست دارند که چیزی که میخواهند و یا دوست دارند به آنها بگویم.”
دکتر شیگو، پزشک خانواده نیز موافق است و میگوید:”بیماران ما زمانی که ما تصمیمات درستی میگیریم ما را دوست دارند ولی اگر عارضهای رخ دهد از ما متنفر میشوند.”
عامل دیگِر بروز احساسات متضاد در بیماران این است که آنها احساس میکنند تلاش حداکثری پزشک کافی نیست و به عبارتی بیماران در ذهن خود تصویر مبالغه آمیزی از دانش پزشکی، فراهمی و حساسیت تستها و میزان خطا دارند.
با این وجود، به نظر میرسد که بیماران پزشک خود را دوست دارند و نسبت به سایرین بیاعتماد هستند. در یک کارگروه کاهش خطای پزشکی، به من و همکارانم در مورد زنی گفته شد که به دلیل بروز نتیجهی بد به دنبال شکایت بود و هنگامی که وکیلش لیست پزشکانی را که نقش داشتند به او نشان میدهد به او میگوید از همهشان شکایت کن، به جز این یکی! او دکتر من است.
در حقیقت این ارتباط پزشک و بیمار است که نظر کلی بیماران را نسبت به پزشک تعیین میکند. بدون ارتباط مناسب، بیماران ما را مورد قضاوت سختگیرانهای قرار میدهند، به خصوص اگر پای پول وسط بیاید.
من را بر اساس حساب بانکیم قضاوت نکن
دکتر جیبالی، متخصص گوارش اطفال میگوید:”اگر یک پزشک ماشین خوبی داشته باشد، میگویند درآمد نجومی دارد. اگر ماشین معمولی داشته باشد، میگویند خسیس است.” این مسئله که هر دو حالتش را منفی در نظر میگیرند؛ باعث میشود که پزشکان نتوانند در مورد برخی چیزها مانند خانه، تعطیلات، مدارس یا ماشینها با بیماران بحث کنند و این مسئله به بیماران ختم نمیشود. حتی برخی پزشکها، پزشکان دیگر را ثروتمند، حریص و خودخواه درنظر میگیرند.
یک پزشک خانواده میگوید:”این مسئله که گاهی برخی پزشکان بر اساس پول و نه همدردی و مهربانی عمل میکنند باعث میشود که من عصبی شوم.”
اگر پزشکان این طور فکر میکنند، میتوانید تصور کنید که بیماران چگونه فکر میکنند. با این وجود، آیا الزامی است پزشکان نسبت به سایر حرفههای پر درآمد)مانند وکلا) ازخودگذشته تر باشند؟ آیا ما حق نداریم که برخی اوقات) چنانچه بیماران را به درستی درمان کنیم) مادیگرا باشیم؟
برخی بیماران میگویند پزشکان واقعا شایسته درآمد بالا هستند یک بیمارمیگوید:”برای من اهمیت ندارد پزشک من چقدر درآمد دارد چون من میدانم که آنها بخش زیادی از جوانی، وقت و پول خود را صرف آموزش و کمک به مردم کردهاند. برای من اهمیت دارد که به حرف من گوش دهد پس زمانی که یک پزشک خوب پیدا کنم که به من گوش بدهد، خیلی به او علاقهمند میشوم.”
حقیقت این است که بدون ارتباط، سلامت تنها یک تراکنش اقتصادی بین مشتری و ارائه کننده خدمت است و این روزها بسیاری از پزشکان احساس میکنند که ارتباط پزشک و بیمار در اغلب موارد چیزی بیش از این نیست.
یک پزشک میگوید: “به عنوان یک پزشک، احساس میکنم تنها دلیلی که مردم به من احترام میگذارند این است که زمان و پول زیادی را صرف گرفتن عنوان دکتر قبل از اسمم کردهام. آنها واقعا به نظرات من درباره سلامتیشان اهمیت نمیدهند، چون آنها میتوانند تمام اطلاعاتی را که نیاز دارند در اینترنت بیابند.”
دکتر هیلز، پزشک خانواده: “مشکل زمینهای این است که بیماران پزشکان خود را به خوبی نمیشناسند. آنها الگوی قدیمی پزشک را بیشتر دوست دارند و از این سیستم سلامت مختل بدشان میآید، و پزشکان چهرهی این سیستم هستند.”
ایجاد اعتماد و نجات ارتباط
بازیابی ارتباط مختل شده بین پزشک و بیمار کلید اصلی توقف حملات به پزشکان است. به این منظور ما باید وقت خود را به طور مستمر به بیماران اختصاص دهیم.
یک پزشک خانواده:”زمان یکی از مشکلات اصلی است. من دوست دارم که به بیماران وقتی را که نیاز دارند و شایسته آن هستند اختصاص دهم، اما در این صورت مدیران به من به عنوان “کند و تنبل” نگاه میکنند که نمیتوانم در روز ۲۵-۳۰ بیمار ببینم. سیستم پزشکی ما این میزان را طبیعی میداند، در حالی که با این سیستم خدمات ما کیفیت خوبی ندارد.”
یک قدم برای حل مشکل حذف واسطههاست. واسطههایی که بدون اضافه کردن هیچ ارزشی خود را در ارتباط بین پزشک و بیمار وارد کردهاند. بسیاری از پزشکان از این پزشکی صنعتی و خط تولیدی فرار میکنند. آنها پزشکی که تنها نگاه اقتصادی دارد را رها میکنند تا ارتباط بهتری با بیماران داشته باشند و این یک گام مثبت و در جهت درست است.
همان طور که قبلا اشاره کردم در پزشکی تعارض منافعهای زیادی وجود دارد: بین بیمار و پزشک، بین پزشکان و مدیران و بین خود پزشکان. در نهایت اما اگر چه پزشکان درآمد خیلی خوبی در مقایسه با یک آمریکایی معمولی دارند، اکثر پزشکان برای طبابت ارزش بسیار بیشتری نسبت به پرستیژ و پول قائل هستند.چیزی که ما به آن افتخار کنیم معمولا دانش تخصصی ماست که در جهت خدمت به بیماران است.
بیماران اهمیت نمیدهند که تو چه میدانی، مگر اینکه مطمئن شوند که به آنها اهمیت میدهی و اگر به آنها توجه کنی و اهمیت بدهی، دیگر برایشان مهم نیست چه قدر درآمد داری.
من فهمیدهام که اکثر بیماران پزشکی می خواهند که دوستش داشته باشند، به او اعتماد کنند، احترام بگذارند و تحسینش کنند.
نوشتهی دکتر پاملا ویبل، اسفند ۹۶
ترجمه: دکتر بابک اسعدپور
ترجمهای از مقالهی زیر:
Http://medscape.com/viewarticle/888837