اجرای عدالت. پاسداشت مستضفین. حمایت از طبقات محروم در مقابل ثرومتمندان، روستا در برابر شهر، حاشیه نشین در برابر مرکز نشین، جنوب شهر در مقابل شمال شهر. انقلاب اسلامی سال ۵۷ در ایران، با چنین مفاهیمی و شعارهای برخواسته از آنها پیروز شد و به قول میشل فوکو، « روح ِ جهان بی روح شد. » امروز اما بعد از ۳۶ سال، بعضی از سیات گذاری های کلان آموزش عالی در ایران، نه تنها نشانی از آرمان های آن روزها ندارند، که در چرخشی ۱۸۰ درجه ای گوی سبقت در رویکرد « بازاری » و « سرمایه دارانه » به آموزش عالی را از کشورهایی که روزی آنها را به ناسزا « لیبرال » و « امپریالیست » می نامیدند نیز، ربوده است. همه ی این جهت گیری ها نادرست زیر لوای خصوصی سازی و کاهش تصدی گری دولت انجام گرفته است. اما امروز می بینیم که این ره که ما رفته ایم، کژراهه ای به سمت ناکجاآباد بوده است.
خصوصی سازی آموزش عالی در کشورهای معتقد به سیستم بازار، در نیمه دوم قرن ۲۰ ام و آن هم با ملاحظات بسیاری در مراحل انتهایی تکوین سرمایه داری مدرن انجام پذیرفته است ( مقایسه کنید با شکل گیری سرمایه داری ابتدایی در انگلستان در قرن ۱۶). در کشور ما، چنین روندی از حدود ۴۰ سال پیش آغاز شده است، بدون آن که پیش شرطهای لازم آن به خوبی فراهم شوند. اگر در سالهای میانی دهه هفتاد ۴۸ درصد دانشجویان کشور در بخش غیر دولتی درس می خواندند، امروز ۸۴ درصد دانشجویان کشور به نوعی از انواع شهریه می پردازند و این روند با تاسیس پردیس های خودگردان در بهترین دانشگاه های کشور شتاب فزون تر و عیان تری گرفته است. عزم دولت مردان امروز بیش از پیش مشخص شده است.
اگر بتوان خصوصی سازی آموزش عالی را در کشورهایی که بخش عمده ی اقتصاد آنها خصوصی اداره می شود در بستر یک سیاست طولانی و یک فلسفه ی مشخص اقتصادی-سیاسیِ پیشینی توجیه کرد، در کشوری مثل ایران که بخش عمده ی اقتصاد آن در دستان قدرتمند حکومت قرار دارد، بیش از پیش نادرست و نابه جا به نظر می آید. تناقض اساسی اینجاست: دولت در مزایده ی سوم سرخابی های پایتخت، با صدایی رسا اعلام می کند که تمایلی به خروج این دو باشگاه از زیر تملکش ندارد و شرکت های سایپا و ایران خودرو را – که آن ها هم دولتی هستند – مامور شرکت در این مزایده می کند. چگونه است که دولت تمایلی به خصوصی سازی باشگاه های ضررده فوتبال ندارد، ( مقایسه کنید با باشگاه رئال مادرید که در ۱۲ ماه گذشته بیش از ۴۸۰ میلیون یورو ، بالغ بر ۱۵۰۰ ملیبارد تومان سود خالص داشته است ) اما با خیالی آسوده و اعتماد به نفسی غریب چوب حراج به صندلی های بهترین دانشگاه های کشور زده است؟ حضور دولت در فوتبال اساسی تر است یا آموزش عالی؟ خرج بودجه دولتی در آموزش نیروی انسانی متخصص و تضمین کننده ی توسعه پایدار واجب تر است یا تیم های ضررده فوتبال؟ جواب از پیش مشخص است.
در کل می توان سه روش برای اداره دانشگاه متصور بود : ۱- دولتی: دولت بودجه ی دانشگاه را تامین و بر آن مدیریت می کند. سیاست های دانشگاه، سیاست های دولت مستقر خواهد بود دانشگاه اغلب اوقات به ابزاری در دست دولت تبدیل می شود ( مانند تجربه شوروی و چین )، ۲- بازاری: منابع مالی مورد نیاز دانشگاه را بازار و بخش خصوصی تامین می کند. در این روش، ترجیحات بازاری وبنگاه داری بر دانشگاه به صورت غیر مستقیم وحتی ناخودآگاه حاکم می شود و کسب سود، هدف اصلی دانشگاه می شود( مانند آمریکا )، ۳- هیئت امنایی: منابع مالی هم با کمک دولت و هم از طریق درآمدزایی خود دانشگاه ها حاصل می شوند. این نوع مدیریت، تضمین کننده بیشترین استقلال دانشگاه است. به عبارتی، دانشگاه با داشتن منابع درآمد گوناگون، به هیچ یک از منابع درآمدی خویش به طور کامل وابسته نیست. در این شکل مدیریت دانشگاه می تواند به محیطی علمی و عرصه ای برای تفکر و تولید به معنای دقیق کلمه منجر شود. دولت چتر حمایتی خویش را بر سر دانشگاه گسترده است، اما استقلال مدیریتی آن را خدشه دار نمی کند ( مانند انگلستان ).
آن چه که در ایران اتفاق افتاده اما هیچ یک از اینها نیست و مانند تجربه های دیگر ما ملغمه ایست از همه چیز. ایرادات هر یک از سیستم های ذکر شده را دارد و در تحلیل نهایی، از هر یک از سه شیوه ذکر شده کم بازده تر است. خصوصی سازی آموزش عالی در ایران، بر مبنای اصل ۴۴ قانون اساسی صورت می گیرد. نخست باید بگوییم حتی در این قانون نیز ذکر شده است که دولت نمی تواند برخی صنایع مادر و کارکردهای اساسی خویش را به بخش خصوصی واگذار کند. این درحالیست که دو کارویژه ی اساسی دولت ها – سلامت و آموزش همگانی – سردمدار خصوصی سازی شده اند. ( مقایسه کنید با کشور انگلستان – مهد سرمایه داری- که سیستم سلامت ملی (NHS) کاملا دولتی دارد و دانشگاه های آن با کمک دولت اداره می شوند. ) اگر حتی این تفسیر غلط از قانون اساسی را نیز بپذیریم، باز هم پر از تناقض خواهیم بود. هدف از واگذاری ها بر مبنای اصل ۴۴، کاهش تصدی گری دولت و کوچک کردن آن است. حال آنکه در این شیوه به اصطلاح خصوصی سازی، هیچ خبری از کاهش تصدی گری دولتی نیست. همه عزل و نصب ها از سوی دولت صورت می گیرد، سیاست ها از طرف دولت دیکته می شوند و دولت هم چنان همه کاره است. ( به یاد آورید حجم اخراج های دانشجویان و استادان در دولت گذشته و سایه سنگین دولت بر کل فعالیت های دانشگاه ها که عواقب فاجعه بار بسیاری از آنها هنوز هم باقیست. تناقض ماجرا این جاست که همان دولت، پردیس های بین الملل را نیز اختراع کرد ) دولت همچنان استقلال دانشگاه ها در اداره ی خویش، نحوه پذیرش دانشجو، گزینش استاد، تدوین کروکولوم ها آموزشی و … را که تضمین کننده دانشگاه بودنِ دانشگاه است، به رسمیت نمی شناسد. اما منابع مالی آن را نیز دیگر تامین نمی کند. می گوید خودتان در آمد زایی کنید. شهریه بگیرد وهرکاری می توانید بکنید و از من پول نخواهید. پر واضح است که دانشگاه در این وضع، به هر دری و به هر قیمتی خواهد زد تا زنده بماند. دانشگاه ها سعی خواهند کرد مهمترین چیزی که دارند، یعنی صندلی های خویش را که در دانشگاه های معتبر حاصل سالها سرمایه گذاری مالی و انسانی هستند با قیمتی که برای بخش عمده ی جامعه قابل پرداخت نیست، بفروشند. صندلی ها تبدیل به کالاهایی لوکس می شوند برای طبقات بالای جامعه. اسف بار تر اینکه این اعتبار و سرمایه جمع شده در سالها سال، هر روز با کاهش کیفیت دانشجویان و آموزش، کمتر و کمتر خواهند شد.
به نظر می رسد مانند بسیاری دیگر از الگو برداری های ناقص و خوانش های غلط، این بار نیز در حال نواختن شیپور از سر گشادش هستیم. آن چه به عنوان تجربه موفق خصوصی سازی در غرب می شناسیم، با آن چیزی که در کشور اجرا کرده ایم زمین تا آسمان تفاوت دارد. در سیستم جدید که باید حق اختراع آن را به نام خود ثبت کنیم، دانشگاه همچنان محیطی آکادمیک نیست، همچنان زیر سیطره ی دولت است و راه برای خلاقیت و تولید علم و اکتشاف، بسته است. این بار اما برای تامین مالی خویش، مجبور است ملاک های مالی را هر روز بیشتر از دیروز بر ملاک های علمی ترجیح دهد. اقشار کم در آمد که در کنکور بوسیله کلاس ها و مدرسه های چندین میلیونی از رقابت به طور غیر مستقیم حذف می شدند، امروز مستقیما از ورود به دانشگاه محروم هستند. دانشگاه در صورت جدید، مجبور است کیفیت آموزشی را هر روز پایین تر بیاورد ( شاخص دانشجو به استاد از ۵۷٫۹۵ در سال ۸۸، به ۶۰٫۲۹ در سال ۱۳۹۲ رسیده است. کیفیت آموزش در یک کلاس ۶۰ نفره با یک استاد را تصور کنید ). طبقات پایین اجتماع، این بار اگر موفق به تامین مالی شهریه ها شوند، پول خود را صرف تحصیل در موسساتی کرده اند که تنها یک خروجی دارد و آن یک مدرک است. تجربیات موسساتی مانند پیام نور، علمی کاربردی آن قدر واضح هستند که نیازمند توضیح نباشند. آنها با مدرکی در دست به سیل بیکاران تحصیلکرده ی بدون مهارت کافی در جامعه افزوده خواهند شد. نه نظارتی بر کیفیت صورت می گیرد و نه اساسا معلوم است که این حجم جوان تحصیل کرده قرار است دقیقا چه کاری انجام دهند؟ روزگاری صحبت از هنر برای هنر بود، امروز مدرک برای مدرک.
پردیس های خودگردان، جدیدترین مرحله پروژه ای هستند که سالهاست آغاز شده است و به امروز به بهترین صندلی های بهترین دانشگاه های کشور رسیده است. به مرحله فروش صندلی ها، برای حفظ دانشگاه. و چه فاجعه ای از این بالاتر که دانشگاه مجبور است برای ماندن، نخبگان علمی را فدای نخبگان مالی کند؟ نهادهای آموزش عالی در کشور، هر روز بیشتر از یک محیط آکادمیک برای تولید علم، به یک موسسه فروش مدرک برای ادامه حیات خویش تبدیل می شوند. این کاریکاتوریست که ما از روی آکسفورد، هاروارد، استنفورد، ام آی تی و الگوهایی مانند آنها کشیده ایم. تصور کردیم که آنها چون پول می گیرند، پیشرفت کرده اند. ندانستیم که استقلال دانشگاه شرط اساسی موفق بودن آن است. اگر شهریه ای گرفته می شود، تنها برای تضمین بیشتر این استقلال است. می توانیم یک دل سیر به آن چه ساخته ایم بخندیم، اما بعدش باید خود را آماده کنیم: برای گریه ای تلخ و طولانی.
فکر میکنم زمان زیادی از صحبت کردن در مورد عدالت در اموزش گذشته, از همان زمانی که انواع اقسام بچه های سهمیه تو دانشگاه ها را ه پیدا کردن و شما هم پذیرفتین, سهمیه نظام, سهمیه هییت علمی, سهمیه شهدا ,بومی سازی دانشگاه ها, و جالب تر از همه بیشتر بودن سهمیه پسرها تو سال هایی که گذشت! پس قطعا او چیزی که امروز صدای اعتراض شما رو بلند کرده بحث عدالت نبوده و واین چیزی بیشتر از یک شعار نیس و اتفاقا اگر قرار باشه عدالت بیشتر و بهتر تو اموزش اجرا بشه باید اول از همه کنکور و… بیشتر
دوست عزیزم روی سخن من در این متن، نه دانشجویان پردیس که سیاستگذارانی هستند که این طرح را اجرا کرده اند. متاسفانه اشتباهی که دوستان پردیسی مکررا مرتکب می شوند این است که خودشان را مخاطب اعتراضانی فرض می کنند که مطرح می شود. کسی که مرتکب اشتباه شده است باید پاسخگو باشد نه شما. به نظرم تا وقتی که اینگونه مساله را طرح کنیم راه به جایی نخواهیم نبرد و مشغول یک دعوای بچه گانه بی حاصل خواهیم بود. در مورد سهمیه ها: من موقع تصویب این سهمیه ها سنم کمتر از آن بود که اعتراض کنم. در مورد… بیشتر
اول از همه خیلی ممنونم از توجه شما;منم اصلا قصدم قرار دادن بچه های پردیس مقابل بچه های سراسری نبود و نیست علی رغم اینکه این موضوع از بیانیه ی شما بیشتر نمود پیدا میکنه! شما چطور فقط با این سیاستگذاری مشکل دارین و نه با بچه هایی که تماما این طرح مربوط به اوناس و تمام عواقب و پیامد این طرح به این افراد و حضورشون وعملکردشون بستگی داره؟؟؟؟؟ پردسن بین الملل هم موضوع جدیدی نیست وحدود ۸-۹ ساله که از راه افتادن این طرح میگذره اما شما همچنان با این موضوع در حد توان مخالفت میکنین (که البته… بیشتر
من همچنان تاکید می کنم که کسی که یک امکان به زعم بنده غلطی و غیر قانونی رو بوجود می آورد باید پاسخگو باشد، نه کسی که از آن قانون استفاده می کند. گفتید که : « چیزی که باعث شک کردن به قصد نویسنده در مورد عدالت میشه همین موضوعه! ». شما آزادید که هر قضاوتی در باره ی قصد بنده بکنید، اما خوشحال می شوم به جای فکر در این باب که معیاری برای سنحش درستی با غلطی آن ندارید، پاسخ استدلالات مطرح شده در این مفاله را بدهید. در این صورت می توانیم بحث مفید تری داشته… بیشتر
سلام احسان جان ممنون بابت این مقاله. مثل همیشه بسیار پر بار و با صلابت بود. انشالا در سیاست های کشور در این موارد، بازنگری بشه. یک نکته کوچیکی رو میخواستم با شما در میون بزارم. در کل کاملا به شما حق میدم که بخواید در حین نوشتن سر مقاله برای این سایت احساسات مخاطب رو کمی قلقلک بدید، کمی شور و هیجان به مخاطب القا کنید و ابعاد قضیه رو با مثال های ملموس و ساده فهم نشون بدید. اما فکر میکنم بحث استقلال و پرسپولیس در شان شما و در شان این مطلب نبود. در بحث مدیریت و… بیشتر
اقای رستمی این شیوه خطابه واقعا برای اهل تمدن شایسه نیست گرچه مثل سایر بی اخلاقی ها رواج داره گرچه شاید معنای حوصله و احترام رو نمیدونید. نویسنده محترم دانشجویان پردیس همون واحدهای درسی رو میگذرونن که دانشجویان روزانه میگذرونن و همون امتحانات گاها با سختگیری های بیشتر … واقعا اینکه دوستان خودشون رو نخبگان علمی میدونن وقتی که تا مایل ها اطراف دانشکده ها جاهای پارک بوسیله ماشین های لوکس این دوستان پرشده و همه مطلعیم که خیل عظیمی از این دوستان که گاها به اکثریت نزدیک هستن با هزینه های چند ده میلیونی دوره دبیرستان و کلاس های… بیشتر
شما هم بیشتر از اینکه پاسخ استدلالات من را بدهید، به مقوله جذاب نیت خوانی پرداخته اید. گفته اید که ما از رقابت با دانشجویان پردیس می ترسیم. به نظرم اگر این باشد، باید از جایگزین های دانشجویان خودگردان که احتمالا رتبه های بهتری داشتند، بیشتر واهمه داشته باشیم. مگر اینکه به این نتیجه برسیم هر کس در کنکور رتبه ی بهتری بیارد در دانشگاه بدتر می شود و بالعکس. آنگاه این واهمه منطقی به نظر می رسد. از تزویر اینجانب گفتید. باز هم به جای استدلال، حرف از نیت است. راستش را بخواهید یاد سرمقاله های روزنامه ی کیهان… بیشتر
جالب است که پرونده ای که به سبک کیهانی و به سیاق شوونیستی باز شده و مقاله ای پر مغلطه منتقدینش رو متهم میکنه، برادر عزیزم وقتی شما سیستم پذیرش، تحصیل شیوه و ابزار اموزش و مدرک یک گروه رو به خنده و توهین میگیرد و از طرفی دیدن اینکه دوستان دیگری که مقاله های اینچنین رو میخونن همه توانشون رو به کار میگیرن تا اختلال در اموزش دانشجویان سیستم ذکر شده ایجاد کنن خوب دارید به اونها حمله میکنید و نیت خوانی نمیگن به این، وقتی تیتر میزنید از استنفورد تا پردیس خودگران و سیستم پردیس رو بدون هیچ… بیشتر
صدای پزشک ان آمادگی کامل دارد تا حرف ها و مطالب شما را نیز منشتر کند. خوشحال می شویم فضای بحث منطقی شکل گیرد. ما همه ی کامنتهای شما را نیز بدون هیچ کم و کاستی منشتر کردیم، از کدام سرکوب و با کدام ابزار حرف می زنید؟ اگر کسی از مقالات ما این نتیجه را گرفته است که با دانشجویان خودگردان برخورد کند، ما متاسفیم و بارها اعلام کرده ایم که مخاطب ما سیاست گذاران هستند نه دانشجویان. این مطلب برای همین موضع نوشته شده است : http://medvoice.ir/%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%AF%D8%BA%D8%A7%D9%85-%D8%AA%D8%A7-%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84%D8%8C-%D8%AD%D9%84%D9%82%D9%87-%D9%85%D9%81%D9%82%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%AB%D8%A8%D8%A7/ من در این مقاله یک روند رو نقد کردم: نقد روند… بیشتر
اقای رستمی عزیز! انتظار میره که به نظرات هم احترام بزاریم و با نگاه بی طرفانه ای به خوندن نظرات هم بپردازیم, ممنون شما میشم اگر یک بار بی طرفانه پای صحبت بچه های پردیس بین الملل بشیند تا متوجه شید که مطمینا این افراد هم به فکر رشد کشور هشتند وهم نگاه جامعی به این موضوع دارن که هم خواهان حذف کنکور وپیدا کردن جایگزین مناسب برایش و هم تامین بوجه دانشگاه هستندوهم نگاهی خیلی سازنده تر از چیزی که شما فکر میکنید به اینده ی این کشور دارن که در غیر این صورت این هزینه سنگین رو برای… بیشتر