سرمقاله

چیزی که زیاد است پزشک است

داوود متخصص طب اورژانسیت که در حال گذراندن دوران طرح ضریب k خود است. او مدتی را در یکی از شهرهای شمال غرب کشور به عنوان پزشک اورژانس کار می کرد، اورژانسی شلوغ و بدون تخت کافی که بیماران روی صندلی بستری می شدند، اورژانسی که دستگاه سونوگرافی برای انجام FAST نداشت و البته افزایش بار اورژانسی که مراجعه به آن پس از اجرای طرح تحول سلامت تقریبا رایگان شده بود. یک روز بیمار ترومای سر ناشی از سقوطی در سرویس طب بستری شد، داوود به ضایعه ای در بیمار مشکوک شد، مریض را برای اعزام به مرکزی دارای جراح اعصاب آماده کرد و خودش هم سوار آمبولانس اعزام شد. به زحمت بیمار را توانست پایدار به مرکز مورد نظر برساند ولی رسیدن همان و فهمیدن اینکه دستگاه سی تی اسکن تنها بیمارستان دارای نورسرجن شهر، خراب است همان. بیمار اکسپایر شد و داوود نمی دانست باید به همراهان بیماری که از تلاش های او تشکر می کردند چه بگوید؟ آیا بگوید که بیمارشان می توانست زنده بماند؟

پای حرف های دوستان و همکاران که بنشینیم پر است از ماجراهایی از پزشکانی که به محل هایی فرستاده شدند که امکانات اولیه کارشان موجود نیست، نوروسرجن هایی در شهرهایی بدون MRI و ICU، ارتوپد هایی در شهرهایی بدون CT-Scan و رادیولوژیست هایی بدون یک دستگاه سونوگرافی، پزشکان عمومی در بیتوته که نگهبان و حتی قفسه ای دارو ندارند و فقط هستند که باشند.

بدون تجهیز سخت افزاری مکان هایی که پزشکان برای گذراندن طرح نیروی انسانی و طرح ضریب K فرستاده می شوند، مشخص نیست که هدف از این اعزام چیست؟ آیا صرف حضور پزشکی که کوله باری بجز آموزش طولانی مدت ۷+۴ ساله ندارد می تواند به ارتقا سلامت جامعه هدف کمک کند؟ آیا بدون امکانات سخت افزاری در پزشکی مدرن کار خاصی از فرد بر می آید؟ به نظر می رسد که ماجرا مانند اعزام سربازی بدون تفنگ و حتی پوتین به جنگ است و در این میان افزایش ظرفیت رشته های تخصصی مشخص نیست چگونه می تواند به این شرایط کمکی کند.

پای حرف های دوستان و همکاران که بنشینیم پر است از ماجراهایی از پزشکانی که به محل هایی فرستاده شدند که امکانات اولیه کارشان موجود نیست

در سوی دیگر ماجرا به نظر می رسد یکی از علل این چنین تصمیماتی امید بستن به خود پزشک برای فراهم آوردن امکانات موجود است، گویی این امید وجود دارد که پزشکی که در چنان شرایطی قرار گرفته است، بالاخره برای تامین معاش خود هم شده از طریق مراجع مختلف سعی در فراهم نمودن ابزار و امکانات سخت افزاری بکند و به تدریج شرایط بهبود یابد. گرچه که این پزشکان هیچ وقت برای جذب منابع و امکانات آموزشی ندیده اند و اصولا به علت سبک زندگی خود با این مسائل بیگانه اند. در کنار این موضوع  اختصاص دادن پزشکان به شهرها از موضوعاتی است که وزارت بهداشت وآموزش پزشکی می تواند با آن رضایت نمایندگان شهرهای کوچک را جلب نماید و خلاصه که پزشکان منابع ارزان و قابل هدیه دادنی محسوب می شوند.

داوود بعد از تحمل چندماه شرایط استیصال آور، نه به خاطر کارانه ای که به او پرداخت نشد که البته پرداخت نشد و نه به خاطر امکانات محدود آن شهر کوچک که البته کم بود، بلکه به خاطر احساس ناخوشایند ناتوانی در کمک به بیماران، دیگر عطای آن شهر را به لقایش بخشید. داوود اکنون مدتی است در بیمارستانی در شهر قم فعال شده است، طول مدت طرح افزایش می یابد و درآمد کمتر است اما او راضی تر است.

به نظر می رسد وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی باید در سیاست فرستادن پزشکان بی امکانات به شهرها به مانند سربازانی بی پوتین و تفنگ به خط مقدم تجدید نظر کند یا حداقل در کنار سایر دروس بی ارتباط با پزشکی که در طول تحصیل تدریس می شود، ۲ واحد مبانی مدیریت دولتی و جذب منابع را نیز به پزشکانی که بعدها قرار است خودشان امکانات فعالیت خودشان را مهیا کنند آموزش دهد.

درباره نویسنده

نوید مقدم

نوید مقدم، پزشک و فعال اجتماعی
دانش آموخته پزشکی-بهداشت عمومی و متخصص پزشکی ورزشی

پاسخ بدهید

1 نظر برای مطلب "چیزی که زیاد است پزشک است"

مرا مطلع کن از
avatar
مرتب کردن براساس:   جدیدترین نظر | قدیمی ترین نظر | نظر با بالاترین رای
yaser
Guest

دمت گرم دکتر بالاخره یکی از شماها به این قضیه که بدون تجهیزات و امکانات یک پزشک عملا یک تماشاچی هست اعتراف کردید

wpDiscuz
Powered by Themes24x7